cockiness

/ˈkɑːkinəs//ˈkɒki/

معنی: گستاخی
معانی دیگر: غرور، قمپز، خروس مابی، خودنمایی

جمله های نمونه

1. There was a certain cockiness in his demeanor, as if he were quite aware that he was of a special breed.
[ترجمه گوگل]در رفتارش وقاحت خاصی دیده می شد، انگار کاملاً می دانست که از نژاد خاصی است
[ترجمه ترگمان]رفتارش طوری بود که انگار از نژاد خاصی برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Remember the difference between confidence and cockiness.
[ترجمه گوگل]تفاوت بین اعتماد به نفس و خودخواهی را به خاطر بسپارید
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین اعتماد و اعتماد به نفس را به خاطر می آورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He had a cockiness that passed for8 charisma.
[ترجمه گوگل]او وقاحتی داشت که از کاریزما گذشت
[ترجمه ترگمان]اون یه \"cockiness\" داشت که از \"for۸ charisma\" می گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Gerrard believes England's players' cockiness in the World Cup cost them dearly.
[ترجمه گوگل]جرارد معتقد است که خودپسندی بازیکنان انگلیس در جام جهانی برای آنها گران تمام شد
[ترجمه ترگمان]جرارد بر این باور است که بازیکنان تیم انگلستان در جام جهانی بهای گزافی برای آن ها هزینه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cockiness implies that you think you're better than other people and want to let the world know.
[ترجمه گوگل]خودپسندی به این معناست که فکر می‌کنید بهتر از دیگران هستید و می‌خواهید به دنیا اطلاع دهید
[ترجمه ترگمان]cockiness دلالت بر این دارد که شما فکر می کنید شما بهتر از دیگران هستید و می خواهید به جهان اطلاع دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There's a difference between confidence and cockiness, and the Lakers understand the difference better than most teams.
[ترجمه گوگل]بین اعتماد به نفس و خودخواهی تفاوت وجود دارد و لیکرز بهتر از اکثر تیم ها تفاوت را درک می کند
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین اعتماد و اعتماد به نفس وجود دارد، و تیم لیکرز این تفاوت را بهتر از اکثر تیم ها درک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The things that stuck out were his cockiness and his four-letter words.
[ترجمه گوگل]چیزهایی که به چشم می آمد، اخموی او و کلمات چهار حرفی اش بود
[ترجمه ترگمان]چیزهایی که بیرون مانده بود cockiness و چهار نامه او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Whenever teams play against us, the other guys just seem to have a confidence, a cockiness to them.
[ترجمه گوگل]هر وقت تیم‌ها مقابل ما بازی می‌کنند، به نظر می‌رسد که دیگر بچه‌ها اعتماد به نفس دارند و نسبت به آن‌ها احساس وقاحت دارند
[ترجمه ترگمان]هر وقت تیمی با ما بازی می کنه به نظر می رسه که اون یکی هم اعتماد به نفس داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The pair of them were both blinded by their own cockiness.
[ترجمه گوگل]جفت آنها هر دو به دلیل خودپسندی خود کور شده بودند
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها با cockiness خود کور شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Dominique Jones is a great scorer, almost in the Jason Terry mold with tremendous confidence, almost cockiness.
[ترجمه گوگل]دومینیک جونز یک گلزن فوق‌العاده است، تقریباً در قالب جیسون تری با اعتماد به نفس فوق‌العاده، تقریباً جسارت
[ترجمه ترگمان]دومینیک جونز یک گلزن بزرگ است و تقریبا در قالب جیسون تری با اعتماد فوق العاده و تقریبا cockiness امتیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It quotes Sonny King, a friend of the singer, as saying: "The Boys got on to Frank. In part because he was a saloon singer and they loved saloon songs, and they liked his cockiness. . .
[ترجمه گوگل]این به نقل از سانی کینگ، یکی از دوستان خواننده، می گوید: "پسرها به فرانک رفتند تا حدی به این دلیل که او یک خواننده سالن بود و آنها آهنگ های سالن را دوست داشتند، و از خودخواهی او خوششان می آمد
[ترجمه ترگمان]این فیلم به نقل از سانی شاه، یکی از دوستان این خواننده، می گوید: \" پسرها به فرانک رسیده اند \" بخشی از آن به این دلیل که او یک خواننده سالن بود و عاشق saloon بود و از cockiness او خوششان می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Interestingly, Ma picks the good attributes of each animal: The speed of the rabbit but not the impatience and cockiness.
[ترجمه گوگل]جالب است که ما ویژگی های خوب هر حیوان را انتخاب می کند: سرعت خرگوش، اما نه بی حوصلگی و خودخواهی
[ترجمه ترگمان]به طور شگفت انگیز، مادر صفات خوب هر حیوان را انتخاب می کند: سرعت خرگوش، اما نه بی صبری و بی قراری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Leo: You have a great sense of selfesteem, but don’t let your confidence turn to cockiness.
[ترجمه گوگل]لئو: شما حس عزت نفس بالایی دارید، اما اجازه ندهید اعتماد به نفس شما تبدیل به خودخواهی شود
[ترجمه ترگمان]تو احساس خاصی از اعتماد به نفس داری، اما نذار اعتماد به نفست به cockiness تبدیل بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Billy wasn’t arrogant, but he had a bit of defensive cockiness about him.
[ترجمه گوگل]بیلی مغرور نبود، اما نسبت به او کمی وقاحت دفاعی داشت
[ترجمه ترگمان]بیلی خیلی مغرور نبود، اما اون یه ذره of دفاعی در مورد اون داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گستاخی (اسم)
impertinence, arrogance, insolence, assurance, hubris, audacity, effrontery, presumption, impudence, cheekiness, petulance, gall, indecency, bronze, flippancy, cockiness, petulancy

انگلیسی به انگلیسی

• arrogance, conceit, vainness; jauntiness

پیشنهاد کاربران

بپرس