cocker

/ˈkɑːkər//ˈkɒkə/

معنی: خروس باز
معانی دیگر: رجوع شود به: cocker spaniel، لوس کردن، نازنازی بار آوردن، خروس جنگی

جمله های نمونه

1. However, my cocker spaniel rates it top of the list for smell.
[ترجمه گوگل]با این حال، کوکر اسپانیل من آن را از نظر بو در صدر فهرست قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]با این حال، سگ cocker من آن را به خاطر بو، بالای لیست قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The cocker spaniel puppy stopped abruptly, then eyed the spinning leaf overhead.
[ترجمه گوگل]توله سگ کوکر اسپانیل ناگهان ایستاد، سپس به برگ در حال چرخش بالای سرش نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]سگ پاکوتاه، ناگهان متوقف شد و بعد با چشمان پر از چرخش به بالای سرش چشم دوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. According to this, the real problem is cocker spaniels.
[ترجمه گوگل]بر این اساس مشکل واقعی کوکر اسپانیل است
[ترجمه ترگمان]با توجه به این مساله، مشکل اصلی cocker spaniels است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Incidentally Cocker Beck is like an open sewer in many places and this also should be dealt with.
[ترجمه گوگل]اتفاقاً کوکر بک در خیلی جاها مانند فاضلاب روباز است و باید به این موضوع نیز رسیدگی شود
[ترجمه ترگمان]اتفاقا، خیابان بک مانند یک اگوی باز در بسیاری از جاها است و این نیز باید به آن رسیدگی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My father bred cocker spaniels, and these endearing animals were very much part of our childhood.
[ترجمه گوگل]پدر من کوکر اسپانیل ها را پرورش داد و این حیوانات دوست داشتنی بخشی از دوران کودکی ما بودند
[ترجمه ترگمان]سگ های پدرم، سگ های خانگی، و این حیوانات دوست داشتنی بخشی از دوران کودکی ما بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I take my cocker spaniel to be groomed once a week.
[ترجمه گوگل]من هفته ای یک بار کوکر اسپانیل را برای مرتب کردن می برم
[ترجمه ترگمان]یک هفته است که سگ cocker را به دام می اندازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Grandparents tend to cocker up their grandchildren.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها تمایل دارند نوه‌های خود را سرکوب کنند
[ترجمه ترگمان]Grandparents تمایل دارند نوه هایشان را جمع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But many in the music industry backed Cocker, who was arrested but later released without charge.
[ترجمه گوگل]اما بسیاری در صنعت موسیقی از کوکر حمایت کردند که دستگیر شد اما بعداً بدون اتهام آزاد شد
[ترجمه ترگمان]اما بسیاری در صنعت موسیقی از کوکر که دستگیر شد ولی بعدها بدون اتهام آزاد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The little cocker spaniel quivering in a cage caught my eye right away.
[ترجمه گوگل]کوکر اسپانیل کوچولویی که در قفس می لرزید بلافاصله نظرم را جلب کرد
[ترجمه ترگمان]یک سگ پاکوتاه کوچک در قفس می لرزید، فورا چشمم به چشم من افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Cocker Spaniel is the smallest member of the Sporting Group.
[ترجمه گوگل]کوکر اسپانیل کوچکترین عضو گروه ورزشی است
[ترجمه ترگمان]گروه سنی کوکر کوچک ترین عضو گروه ورزشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My Cocker Spaniel is a merry dog.
[ترجمه گوگل]کوکر اسپانیل من یک سگ شاد است
[ترجمه ترگمان]سگ شکاری من سگ merry است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We do not encourage parents to cocker up their children.
[ترجمه گوگل]ما والدین را تشویق نمی‌کنیم که فرزندانشان را سرکوب کنند
[ترجمه ترگمان]ما والدین را تشویق نمی کنیم که فرزندانشان را بزرگ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cocker Spaniel is the smallest member of the Sporting Group.
[ترجمه گوگل]کوکر اسپانیل کوچکترین عضو گروه ورزشی است
[ترجمه ترگمان]کوکر spaniel کوچک ترین عضو گروه ورزشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We think he's part cocker spaniel and part Irish setter.
[ترجمه گوگل]ما فکر می کنیم او بخشی از کوکر اسپانیل است و بخشی دیگر ستر ایرلندی
[ترجمه ترگمان]ما فکر می کنیم که او یک سگ پاکوتاه و یک setter ایرلندی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I hope our Cocker Spaniel Fila health and longevity.
[ترجمه گوگل]امیدوارم کوکر اسپانیل فیلا ما سلامت و طول عمر داشته باشد
[ترجمه ترگمان]امیدوارم که کوکر ما به سلامت و طول عمر خود ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خروس باز (اسم)
cocker

انگلیسی به انگلیسی

• hunting dog

پیشنهاد کاربران

بپرس