cobweb

/ˈkɑːˌbweb//ˈkɒbweb/

معنی: تار عنکبوت
معانی دیگر: پرده ی کارتنه، با تار عنکبوت (یا هر چیز مشابه آن) پوشاندن، هر یک از تارهای پرده یا تار عنکبوت، هر چیز سست و کم دوام، تور مانند، تله مانند، به دام انداز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a web spun by a spider, or a single strand of this web.
مشابه: web

(2) تعریف: something resembling this in flimsiness or intricacy.

(3) تعریف: (pl.) mental haziness or confusion.

- He tried to clear the cobwebs from his mind.
[ترجمه گوگل] سعی کرد تارهای عنکبوت را از ذهنش پاک کند
[ترجمه ترگمان] می کوشید تا تار عنکبوت را از ذهنش پاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cobwebs, cobwebbing, cobwebbed
(1) تعریف: to cover with cobwebs or with something resembling cobwebs.

- Electric cords cobwebbed the construction site.
[ترجمه گوگل] سیم های برق محل ساخت و ساز را تار عنکبوت پوشانده است
[ترجمه ترگمان] کابل های الکتریکی محل ساخت آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to disorder or confuse.

- Too much wine cobwebbed his mind.
[ترجمه گوگل] شراب بیش از حد ذهنش را تار عنکبوت پر کرده بود
[ترجمه ترگمان] مقدار زیادی شراب در ذهنش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Laws are like cobwebs, which may catches small flies, but let wasps and horns break through.
[ترجمه گوگل]قوانین مانند تار عنکبوت هستند که ممکن است مگس های کوچک را بگیرند، اما اجازه می دهند زنبورها و شاخ ها از بین بروند
[ترجمه ترگمان]قوانین مثل تار عنکبوت هستند، که ممکن است مگس های کوچک را جذب کند، اما اجازه دهید که زنبورها و شاخ ها از هم جدا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The furniture was covered in dust and cobwebs.
[ترجمه گوگل]مبلمان پوشیده از گرد و غبار و تار عنکبوت بود
[ترجمه ترگمان]اثاثیه آن پوشیده از گرد و غبار و تار عنکبوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Under the coating of dust and cobwebs, he discovered a fine French Louis XVI clock.
[ترجمه گوگل]او در زیر پوشش غبار و تار عنکبوت، یک ساعت فرانسوی لویی شانزدهم زیبا را کشف کرد
[ترجمه ترگمان]زیر پوشش گرد و غبار و تار عنکبوت، ساعت لویی شانزدهم فرانسه را کشف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He brushed a cobweb out of his hair.
[ترجمه گوگل]تار عنکبوت را از موهایش بیرون کشید
[ترجمه ترگمان]تار عنکبوتی را از موهایش پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Spiders cobwebbed the cellar.
[ترجمه گوگل]عنکبوت ها زیرزمین را تار عنکبوت کشیدند
[ترجمه ترگمان]عنکبوت زیر زمین تار عنکبوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thick cobwebs hung in the dusty corners.
[ترجمه گوگل]تار عنکبوت های ضخیم در گوشه های غبار آلود آویزان بود
[ترجمه ترگمان]عنکبوت های کلفت و ضخیمی از گرد و غبار گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A brisk walk should blow the cobwebs away.
[ترجمه گوگل]یک پیاده روی سریع باید تار عنکبوت را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]راه رفتن باید تار عنکبوت را پاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A brisk walk will soon blow the cobwebs away.
[ترجمه گوگل]یک پیاده روی سریع به زودی تار عنکبوت را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]پیاده روی خیلی زود تاره ای عنکبوت را محو خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The night had strewn a carpet of dew-beaded cobwebs across the lawn and mist was rising from the river.
[ترجمه گوگل]شب فرشی از تار عنکبوت های شبنم دار را در سراسر چمن پخش کرده بود و مه از رودخانه بلند می شد
[ترجمه ترگمان]شب بر روی چمن پوشیده شده بود و مه بر روی چمن ها جریان داشت و مه از رودخانه بلند می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The room was festooned with cobwebs, the air musty and thick with dust and disuse.
[ترجمه گوگل]اتاق مملو از تار عنکبوت بود، هوای کپک زده و غلیظ از گرد و غبار و عدم استفاده
[ترجمه ترگمان]اتاق پر از تار عنکبوت بود، هوا از گرد و غبار و گرد و غبار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. From a decade of cobwebs and dyed glass she felt old leaf-like hands reach out and brush her.
[ترجمه گوگل]از یک دهه تار عنکبوت و شیشه های رنگ شده، او احساس کرد که دست های کهنه برگ مانند دراز شده و او را مسواک می زند
[ترجمه ترگمان]از یک دهه پر از تار عنکبوت و شیشه رنگ شده، احساس کرد که برگ قدیمی برگ مانند دست دراز می کند و او را نوازش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Strands of a cobweb are surprisingly strong but they can snap.
[ترجمه گوگل]رشته های یک تار عنکبوت به طرز شگفت آوری قوی هستند اما می توانند بشکنند
[ترجمه ترگمان]دسته هایی از تار عنکبوتی به طرز شگفت آوری قوی هستند، اما می توانند خرد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Laws are like cobwebs, which may catch small flies, but let wasps and hornets break through. Jonathan Swift
[ترجمه گوگل]قوانین مانند تار عنکبوت هستند که ممکن است مگس های کوچکی را بگیرند، اما اجازه می دهند زنبورها و هورنت ها از بین بروند جاناتان سویفت
[ترجمه ترگمان]قوانین مثل تار عنکبوت هستند، که ممکن است مگس های کوچک را بگیرند، اما به زنبورها و زنبوره ای hornets اجازه عبور می دهند جاناتان سوییفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mungo noticed a red admiral caught in cobwebs on the window overlooking the green.
[ترجمه گوگل]مونگو متوجه یک دریاسالار قرمز رنگ شد که در تار عنکبوت روی پنجره مشرف به سبزه گیر کرده بود
[ترجمه ترگمان]Mungo متوجه یک دریاسالار قرمز شد که در تار عنکبوت های آبی رنگی قرار داشت که به رنگ سبز مشرف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تار عنکبوت (اسم)
net, web, cobweb

تخصصی

[نساجی] تار عنکبوتی - چادری

انگلیسی به انگلیسی

• network of threads spun by a spider
a cobweb is the fine net that a spider makes in order to catch insects.

پیشنهاد کاربران

Laws are like cobwebs, which may catch small flies, but let wasps and hornets break through. Jonathan Swift
قوانین مثل تار عنکبوتند . ممکنه مگس های کوچک رابگیرند ولی زنبورها و زنبورهای قرمز اون را می شکنند . جاناتان سوئیفت
تار عنکبوت
a structure like a net of sticky silk threads made by a spider for catching insects
ساختاری مانند شبکه ای از نخ های ابریشمی چسبناک که توسط عنکبوت برای گرفتن حشرات ساخته شده است.
تار عنکبوت
cobweb
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/cobweb?q=Cobweb
در پزشکی:عنکبوتیه

بپرس