cobblestone

/ˈkɑːbəlˌstoʊn//ˈkɒblstəʊn/

معنی: سنگ فرش، قلوه سنگ
معانی دیگر: قلوه سنگ (که با آن خیابان ها را فرش می کردند)، آژیانه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a naturally rounded stone, about the size of a fist, formerly used in paving streets or the like.

جمله های نمونه

1. the donkey lay on the cobblestone
الاغ روی سنگفرش خوابید.

2. a cart was rattling along the cobblestone
یک گاری روی سنگفرش تلق تلق کنان می رفت.

3. the cart was clattering over the cobblestone
گاری روی سنگفرش تلق تلق می کرد.

4. the hills and hollows of the cobblestone pavement
پستی و بلندی های سنگفرش

5. the pound of the soldiers' feet on the cobblestone
صدای تاپ تاپ پای سربازان بر روی سنگفرش

6. Some roads are paved with cobblestones, some with slabs of stones.
[ترجمه گوگل]برخی از جاده ها با سنگفرش و برخی با تخته سنگ فرش شده اند
[ترجمه ترگمان]برخی از جاده ها با قلوه سنگ های سنگفرش فرش شده و برخی از آن ها با تکه های سنگ فرش شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Umbrellas shade outdoor cafes along winding cobblestone streets.
[ترجمه گوگل]چترها بر کافه‌های فضای باز در امتداد خیابان‌های سنگ‌فرش پرپیچ‌وخم سایه می‌اندازند
[ترجمه ترگمان]فضای باز فضای باز در فضای باز در امتداد خیابان cobblestone عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There was a dead man on the cobblestones, horrendously mutilated.
[ترجمه گوگل]مرد مرده ای روی سنگفرش ها بود که به طرز وحشتناکی مثله شده بود
[ترجمه ترگمان]روی سنگفرش خیابان، یک مرد مرده دیده می شد که به قطع عضو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Do you know, the cobblestones couldn't be seen for the blood which swilled like water?
[ترجمه گوگل]می دانی، سنگفرش ها برای خونی که مثل آب می جوشد دیده نمی شد؟
[ترجمه ترگمان]می دانی، سنگفرش ها برای خونی که شبیه آب بود، دیده نمی شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She woke up on cobblestones, surrounded by a rich fog.
[ترجمه گوگل]او روی سنگفرش ها بیدار شد و مه غلیظی آن را احاطه کرد
[ترجمه ترگمان]روی سنگ فرش ها پرید که توسط یک مه غنی احاطه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The cobblestone street and buildings give us a feel for Paris . Photograph by James L.
[ترجمه گوگل]خیابان های سنگفرش و ساختمان ها به ما حسی از پاریس می دهد عکس جیمز ال
[ترجمه ترگمان]خیابان سنگ فرش شده و ساختمان ها احساسی را برای پاریس به ما می دهند عکس از جیمز آل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The blood gives a sheet to the cobblestone at first, fades, becomes pink.
[ترجمه گوگل]خون ابتدا ورقه ای به سنگفرش می دهد، محو می شود، صورتی می شود
[ترجمه ترگمان]خون در ابتدا یک ورق به سنگ می دهد، ابتدا محو می شود، تبدیل به صورتی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cobblestone specifications: Ji Jin dozens of tons.
[ترجمه گوگل]مشخصات سنگفرش: جی جین ده ها تن
[ترجمه ترگمان]ویژگی های cobblestone: Ji جین ده ها تن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The wheels of the cart made a terrible clatter on the cobblestones.
[ترجمه گوگل]چرخ های گاری صدای تق تق وحشتناکی روی سنگفرش ها ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]چرخ های ارابه روی سنگفرش خیابان صدای مهیبی به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They were standing in the shadowy arcade that encircled the cobblestone courtyard.
[ترجمه گوگل]آن‌ها در فضای سایه‌ای که حیاط سنگفرش را احاطه کرده بود، ایستاده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها در حالی که حیاط سنگفرش حیاط را احاطه کرده بودند ایستاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Susan could see a gaslamp vaguely in the murk, and hear the clip of hooves on cobblestones.
[ترجمه گوگل]سوزان می‌توانست چراغ گاز را به‌طور مبهم در تاریکی ببیند و صدای سم‌ها را روی سنگ‌فرش‌ها بشنود
[ترجمه ترگمان]سوزان چیزی را می دید که به طور مبهم در میان گرد و خاک فرورفته بود و صدای تق تق سم اسب را روی سنگفرش شنیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سنگ فرش (اسم)
flagging, flag, flagstone, cobble, paving, cobblestone, pavement, macadam, pediment

قلوه سنگ (اسم)
rubble, cobblestone

تخصصی

[عمران و معماری] قلوه سنگ
[خاک شناسی] قلوه سنگ

انگلیسی به انگلیسی

• rounded stone used to pave streets
cobblestones are stones with a rounded upper surface which were once used for making streets.

پیشنهاد کاربران

The word **"cobble"** and its derivative **"cobbler"** both have roots in the word **"cobble"** meaning "to put something together roughly or clumsily. " Here’s a breakdown of the **root word**, **collocations**, and **derivatives** of these terms:
...
[مشاهده متن کامل]

### Root Word:
- **Cobble**: To assemble or repair something in a rough or makeshift way.
### Collocations:
- Cobble together
- Cobble up ( informal )
- Cobble a plan
- Cobble a solution
- Cobbler's tools
### Derivatives:
- **Cobbler**: A person who repairs shoes or works with leather.
- **Cobbling**: The process of assembling or repairing something roughly.
- - -
### Example Sentences:
#### **"Cobble"**:
1. **"I need to cobble together a quick presentation for tomorrow. "**
* ( من باید یک ارائه سریع برای فردا آماده کنم. ) *
( An easy example showing how "cobble together" is used to imply hastily putting something together. )
2. **"She tried to cobble up a last - minute excuse, but it didn’t work. "**
* ( او تلاش کرد یک عذرخواهی لحظه آخری درست کند، اما موفق نشد. ) *
( Here, "cobble up" is used informally to describe making something quickly and poorly. )
3. **"We had to cobble a solution together with the resources we had. "**
* ( ما مجبور شدیم راه حلی را با منابع موجود درست کنیم. ) *
( The idea of creating a solution quickly with limited resources. )
4. **"They cobbled together a plan, but it was full of holes. "**
* ( آنها یک برنامه درست کردند، اما پر از مشکلات بود. ) *
( Using "cobble" to describe a poorly put together plan. )
5. **"The builders cobbled the structure together without proper planning, and it collapsed. "**
* ( ساختمان سازها سازه را بدون برنامه ریزی درست ساختند و آن فرو ریخت. ) *
( This is a more complex example, showing how "cobble" refers to a structure poorly assembled. )
- - -
#### **"Cobbler"**:
1. **"The cobbler fixed my shoes in just one day. "**
* ( کفاش در یک روز کفش های من را تعمیر کرد. ) *
( A simple example describing the work of a cobbler. )
2. **"The cobbler showed me how to stitch leather properly. "**
* ( کفاش به من نشان داد که چگونه باید چرم را به درستی دوخت. ) *
( Here, the term is used in the context of leatherworking. )
3. **"The cobbler’s shop smelled of polish and old leather. "**
* ( مغازه کفاش بوی واکس و چرم قدیمی می داد. ) *
( A slightly more descriptive sentence showing the atmosphere of a cobbler's shop. )
4. **"The cobbler repaired the shoes so well that they looked brand new. "**
* ( کفاش کفش ها را به طوری تعمیر کرد که به نظر می رسید نو هستند. ) *
( This sentence shows the cobbler’s skill in repairing shoes. )
5. **"The cobbler, who had inherited his craft from his father, was renowned for his skill with fine leatherwork. "**
* ( کفاش که حرفه اش را از پدرش به ارث برده بود، به خاطر مهارتش در کار با چرم fine شهرت داشت. ) *
( This is a more advanced sentence, highlighting the skill and heritage of the cobbler. )
chatgpt

cobblestone ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: سنگ قلوه‏سنگی
تعریف: سنگ متشکل از مواد رسوبی و قلوه‏سنگ
( خیابان ) سنگفرش
قلوه سنگ
سنگ فرش
کلم بروکلی

بپرس