cobbler

/ˈkɑːblər//ˈkɒblə/

معنی: پینه دوز، کیک کابلر، خراز
معانی دیگر: نوعی مشروب حاوی شراب یا ویسکی و آب پرتقال و شکر، کفش ساز، کارگر اشتباه کار، کارگر ناشی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person who makes or repairs shoes or boots.
مترادف: shoemaker

(2) تعریف: a deep-dish fruit pie with a thick crust only on the top.
مترادف: deep-dish pie
مشابه: brown betty, crisp, pie

(3) تعریف: a cold drink made with wine or other alcohol, shaved ice, citrus, and sugar.

جمله های نمونه

1. the cobbler repairs shoes
پینه دوز کفش ها را پینه دوزی می کند.

2. Let not the cobbler go beyond his last.
[ترجمه گوگل]نگذارید پینه دوز از آخرین خود فراتر رود
[ترجمه ترگمان]بگذار the فراتر از آخرین his برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The cobbler always wears the worst shoes.
[ترجمه گوگل]پینه دوز همیشه بدترین کفش ها را می پوشد
[ترجمه ترگمان]پینه دوز همیشه بدترین کفش ها را می پوشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mock not a cobbler for his black thumbs.
[ترجمه گوگل]یک پینه دوز را به خاطر شست سیاهش مسخره نکنید
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Let the cobbler stick to his last.
[ترجمه گوگل]بگذار پینه دوز به آخرش بچسبد
[ترجمه ترگمان]بگذار cobbler به آخر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Elizabeth's father is a cobbler.
[ترجمه گوگل]پدر الیزابت یک پینه دوز است
[ترجمه ترگمان]پدر الیزابت یک پینه دوز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In most cases the cobbler works around these elements and if possible replaces a damaged area with a comparable material.
[ترجمه گوگل]در بیشتر موارد پینه دوز دور این عناصر کار می کند و در صورت امکان یک منطقه آسیب دیده را با مواد مشابه جایگزین می کند
[ترجمه ترگمان]در اغلب موارد، پینه دوز در اطراف این عناصر کار می کند و اگر امکان جایگزین کردن یک ناحیه آسیب دیده با مواد مشابه را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The steak-and-chicken dinner finishes off with homemade peach cobbler and live entertainment.
[ترجمه گوگل]شام با استیک و مرغ با پینه‌دوزی هلو خانگی و سرگرمی‌های زنده به پایان می‌رسد
[ترجمه ترگمان]غذای استیک و غذای جوجه با کیک میوه ای خونگی و سرگرمی زندگی تموم میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The cobbler slices through the plastic at points which he judges to be under tension.
[ترجمه گوگل]پینه دوز در نقاطی که به نظر او تحت کشش هستند، پلاستیک را برش می دهد
[ترجمه ترگمان]The از طریق پلاستیک در نقاطی که قضات را تحت فشار قرار می دهد، برش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A cobbler passed his time in singing from morning till night.
[ترجمه گوگل]یک پینه دوز از صبح تا شب وقت خود را با آواز می گذراند
[ترجمه ترگمان]A از صبح تا شب در حال آواز خواندن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Have a cobbler, humanness is to trick most disloyal.
[ترجمه گوگل]یک پینه دوز داشته باشید، انسانیت برای فریب دادن بی وفاترین است
[ترجمه ترگمان]یک پینه دوز که از آن استفاده می کند این است که بیش از همه بی وفایی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Instantly his mouth began to water, and his heart gave a small leap ofjoy Crab cobbler!
[ترجمه گوگل]فوراً دهانش شروع به آب انداختن کرد و قلبش جهشی کوچک از شادی کرد خرچنگ پینه دوز!
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه دهانش به آب افتاد و قلبش یک تکه کوچک خرچنگ قورباغه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Many years ago several small businesses flourished, besides farming; a cobbler, fishmonger, fruiterer, village store and butcher.
[ترجمه گوگل]سال‌ها پیش، علاوه بر کشاورزی، چندین کسب‌وکار کوچک رونق گرفت پینه دوز، ماهی فروش، میوه فروش، مغازه روستایی و قصاب
[ترجمه ترگمان]سال ها پیش چندین شرکت کوچک، به جز کشاورزی، a، ماهی فروشی، ماهی فروشی، فروشی و قصابی، رونق یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dinner consists of salad, barbecue and beans with a warm cobbler for dessert.
[ترجمه گوگل]شام شامل سالاد، باربیکیو و حبوبات با یک پینه دوز گرم برای دسر است
[ترجمه ترگمان]شام شامل سالاد، کباب و لوبیا با یک cobbler گرم برای دسر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پینه دوز (اسم)
bootmaker, cobbler, ladybird, lady beetle

کیک کابلر (اسم)
cobbler

خراز (اسم)
cobbler

انگلیسی به انگلیسی

• one who makes or mends shoes; crusty pie topped with a layer of fruit; iced beverage made from fruit and wine
a cobbler is a person whose job is to make or mend shoes; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

The word **"cobble"** and its derivative **"cobbler"** both have roots in the word **"cobble"** meaning "to put something together roughly or clumsily. " Here’s a breakdown of the **root word**, **collocations**, and **derivatives** of these terms:
...
[مشاهده متن کامل]

### Root Word:
- **Cobble**: To assemble or repair something in a rough or makeshift way.
### Collocations:
- Cobble together
- Cobble up ( informal )
- Cobble a plan
- Cobble a solution
- Cobbler's tools
### Derivatives:
- **Cobbler**: A person who repairs shoes or works with leather.
- **Cobbling**: The process of assembling or repairing something roughly.
- - -
### Example Sentences:
#### **"Cobble"**:
1. **"I need to cobble together a quick presentation for tomorrow. "**
* ( من باید یک ارائه سریع برای فردا آماده کنم. ) *
( An easy example showing how "cobble together" is used to imply hastily putting something together. )
2. **"She tried to cobble up a last - minute excuse, but it didn’t work. "**
* ( او تلاش کرد یک عذرخواهی لحظه آخری درست کند، اما موفق نشد. ) *
( Here, "cobble up" is used informally to describe making something quickly and poorly. )
3. **"We had to cobble a solution together with the resources we had. "**
* ( ما مجبور شدیم راه حلی را با منابع موجود درست کنیم. ) *
( The idea of creating a solution quickly with limited resources. )
4. **"They cobbled together a plan, but it was full of holes. "**
* ( آنها یک برنامه درست کردند، اما پر از مشکلات بود. ) *
( Using "cobble" to describe a poorly put together plan. )
5. **"The builders cobbled the structure together without proper planning, and it collapsed. "**
* ( ساختمان سازها سازه را بدون برنامه ریزی درست ساختند و آن فرو ریخت. ) *
( This is a more complex example, showing how "cobble" refers to a structure poorly assembled. )
- - -
#### **"Cobbler"**:
1. **"The cobbler fixed my shoes in just one day. "**
* ( کفاش در یک روز کفش های من را تعمیر کرد. ) *
( A simple example describing the work of a cobbler. )
2. **"The cobbler showed me how to stitch leather properly. "**
* ( کفاش به من نشان داد که چگونه باید چرم را به درستی دوخت. ) *
( Here, the term is used in the context of leatherworking. )
3. **"The cobbler’s shop smelled of polish and old leather. "**
* ( مغازه کفاش بوی واکس و چرم قدیمی می داد. ) *
( A slightly more descriptive sentence showing the atmosphere of a cobbler's shop. )
4. **"The cobbler repaired the shoes so well that they looked brand new. "**
* ( کفاش کفش ها را به طوری تعمیر کرد که به نظر می رسید نو هستند. ) *
( This sentence shows the cobbler’s skill in repairing shoes. )
5. **"The cobbler, who had inherited his craft from his father, was renowned for his skill with fine leatherwork. "**
* ( کفاش که حرفه اش را از پدرش به ارث برده بود، به خاطر مهارتش در کار با چرم fine شهرت داشت. ) *
( This is a more advanced sentence, highlighting the skill and heritage of the cobbler. )
chatgpt

نوعی شیرینی که با میوه درست میشه. بنابراین بهش fruit cobbler هم میگن.
تفاوتش با pie اینه که برای درست کردن پای، تکه های میوه رو توی خمیر کیک میچینیم. اما در کابلر بعد از اینکه میوه ها رو توی ظرف ریختیم، یک لایه خمیر نازک ( عمدتا بیسکوییت ) روش می ریزیم.
cobbler
کسی که کفش تعمیر می کنه
اراجیف و حرف بی ربط
آخرین گوسفندی که توی گله پشماش رو میزنن
نوعی نوشیدنی با یخ و نوعی دسر
بیضه
پینه دوز. پینه چی
کفاش

بپرس