cobble

/ˈkɑːbl̩//ˈkɒbl̩/

معنی: سنگ فرش، سنگ فرش کردن
معانی دیگر: تعمیر یا وصله کردن (کفش و غیره)، پینه دوزی کردن، وصله پینه کردن، با قلوه سنگ فرش کردن، رجوع شود به: cobblestone، (به صورت جمع) رجوع شود به: cob coal

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a cobblestone.

(2) تعریف: (pl.) coal, in large lumps.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cobbles, cobbling, cobbled
• : تعریف: to pave using cobblestones.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cobbles, cobbling, cobbled
(1) تعریف: to make or repair (shoes or boots).

(2) تعریف: to assemble crudely or hastily.

جمله های نمونه

1. I just had to cobble this meal together from what I had in the fridge.
[ترجمه گوگل]من فقط باید این غذا را از آنچه در یخچال داشتم با هم درست کنم
[ترجمه ترگمان]من فقط باید این غذا رو از چیزی که توی یخچال داشتم رو با هم لمس کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You can cobble it together from any old combination of garments.
[ترجمه گوگل]می‌توانید آن را از هر ترکیب قدیمی از لباس‌ها کنار هم بچینید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید آن را از هر ترکیب قدیمی لباس از هم جدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The cart clattered over the cobble - stones.
[ترجمه گوگل]گاری روی سنگفرش - سنگ ها به صدا درآمد
[ترجمه ترگمان]گاری از روی سنگ ها به صدا در آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Wisconsin experiment proved one could cobble together a fair approximation of a prairie.
[ترجمه گوگل]آزمایش ویسکانسین ثابت کرد که می‌توان تقریب مناسبی از دشت‌زار را با هم ترکیب کرد
[ترجمه ترگمان]تجربه ویسکانسین ثابت کرد که می توان تقریب خوبی از چمن زار چمن را کنار هم گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You must cobble together whatever both / and hybrid design will get the job done.
[ترجمه گوگل]شما باید هر دو را با هم ترکیب کنید / و طراحی ترکیبی کار را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]شما باید هر دوی آن ها را به هم متصل کنید و هر دو طرح ترکیبی کار را انجام خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Gramm had hoped to cobble a winning coalition of social and economic conservatives.
[ترجمه گوگل]گرام امیدوار بود ائتلافی برنده از محافظه کاران اجتماعی و اقتصادی ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]Gramm امیدوار بود که ائتلاف برنده محافظه کاران اجتماعی و اقتصادی را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They cobble workings together from whatever they can scrape up.
[ترجمه گوگل]آنها از هر چیزی که می توانند بتراشند با هم کار می کنند
[ترجمه ترگمان]با هم مشکلاتی رو دارن که میتونن با هم ون جور کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is not that difficult to cobble together a budget that could at least appear to be balanced within five years.
[ترجمه گوگل]جمع آوری بودجه ای که حداقل در عرض پنج سال متوازن به نظر برسد، چندان دشوار نیست
[ترجمه ترگمان]تعیین بودجه که حداقل به نظر می رسد در عرض پنج سال متعادل به نظر برسد، دشوار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Still I managed to cobble a list together.
[ترجمه گوگل]با این حال من موفق شدم فهرستی را با هم تهیه کنم
[ترجمه ترگمان]با این حال تونستم یه لیست رو باهم جور کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ph. D. recipients often cobble together fellowships, temporary positions or postdoctoral programs; the lucky land a job that might lead to tenure, which guarantees employment and academic freedom.
[ترجمه گوگل]دریافت‌کنندگان دکترا اغلب بورسیه‌های تحصیلی، موقعیت‌های موقت یا برنامه‌های پسادکتری را با هم تشکیل می‌دهند زمین خوش شانس شغلی است که ممکن است منجر به تصدی شغل شود که تضمین کننده اشتغال و آزادی تحصیلی است
[ترجمه ترگمان]دکترا د دریافت کنندگان اغلب با هم fellowships، موقعیت های موقت یا برنامه های postdoctoral را کنار هم جمع می کنند؛ این کار شانس شغلی است که ممکن است منجر به دوره تصدی شود، که اشتغال و آزادی دانشگاهی را تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Stylist is surrounded with the cobble of black and white alternate with in gazebo all round, the style is fashionable and halfback.
[ترجمه گوگل]استایلیست با سنگفرش سیاه و سفید متناوب در آلاچیق احاطه شده است، سبک مد روز و نیمه پشت است
[ترجمه ترگمان]این سبک با the سیاه و سفید در تمام اطراف احاطه شده است، سبک لباس مد و halfback است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She lives in a brownstone in Cobble Hill with her partner, Jim Strouse, and their children, Magnolia, three, and Grover, one.
[ترجمه گوگل]او با شریک زندگی خود، جیم استروز، و فرزندانشان، مگنولیا سه ساله و گروور یک ساله، در یک سنگ قهوه ای در کوبل هیل زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]او در یک خانه مجلل در تپه cobble با شریک زندگی خود، جیم Strouse، و فرزندانشان، ماگنولیا، ۳ و گراور، یکی از آن ها زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The chair took him half a day to cobble up.
[ترجمه گوگل]صندلی نیم روز طول کشید تا سنگفرش کند
[ترجمه ترگمان]یک روز بعد از آن صندلی او را از هم جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They don't just go out and cobble together airplanes and bridges.
[ترجمه گوگل]آنها فقط بیرون نمی روند و هواپیماها و پل ها را با هم سنگفرش می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط بیرون نمی روند و هواپیماها و پل ها را کنار هم قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سنگ فرش (اسم)
flagging, flag, flagstone, cobble, paving, cobblestone, pavement, macadam, pediment

سنگ فرش کردن (فعل)
flag, cobble, macadamize, pave

تخصصی

[عمران و معماری] سنگریزه - قلوه سنگ صاف - قلوه سنگ - سنگپاره

انگلیسی به انگلیسی

• naturally rounded stone (especially such a stone used in paving a street); unprofessional or shabby work
pave with cobblestones (smooth rounded stones); repair shoes
cobbles are the same as cobblestones.
if you cobble something together, you make it roughly and without spending much time or effort on it; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

The word **"cobble"** and its derivative **"cobbler"** both have roots in the word **"cobble"** meaning "to put something together roughly or clumsily. " Here’s a breakdown of the **root word**, **collocations**, and **derivatives** of these terms:
...
[مشاهده متن کامل]

### Root Word:
- **Cobble**: To assemble or repair something in a rough or makeshift way.
### Collocations:
- Cobble together
- Cobble up ( informal )
- Cobble a plan
- Cobble a solution
- Cobbler's tools
### Derivatives:
- **Cobbler**: A person who repairs shoes or works with leather.
- **Cobbling**: The process of assembling or repairing something roughly.
- - -
### Example Sentences:
#### **"Cobble"**:
1. **"I need to cobble together a quick presentation for tomorrow. "**
* ( من باید یک ارائه سریع برای فردا آماده کنم. ) *
( An easy example showing how "cobble together" is used to imply hastily putting something together. )
2. **"She tried to cobble up a last - minute excuse, but it didn’t work. "**
* ( او تلاش کرد یک عذرخواهی لحظه آخری درست کند، اما موفق نشد. ) *
( Here, "cobble up" is used informally to describe making something quickly and poorly. )
3. **"We had to cobble a solution together with the resources we had. "**
* ( ما مجبور شدیم راه حلی را با منابع موجود درست کنیم. ) *
( The idea of creating a solution quickly with limited resources. )
4. **"They cobbled together a plan, but it was full of holes. "**
* ( آنها یک برنامه درست کردند، اما پر از مشکلات بود. ) *
( Using "cobble" to describe a poorly put together plan. )
5. **"The builders cobbled the structure together without proper planning, and it collapsed. "**
* ( ساختمان سازها سازه را بدون برنامه ریزی درست ساختند و آن فرو ریخت. ) *
( This is a more complex example, showing how "cobble" refers to a structure poorly assembled. )
- - -
#### **"Cobbler"**:
1. **"The cobbler fixed my shoes in just one day. "**
* ( کفاش در یک روز کفش های من را تعمیر کرد. ) *
( A simple example describing the work of a cobbler. )
2. **"The cobbler showed me how to stitch leather properly. "**
* ( کفاش به من نشان داد که چگونه باید چرم را به درستی دوخت. ) *
( Here, the term is used in the context of leatherworking. )
3. **"The cobbler’s shop smelled of polish and old leather. "**
* ( مغازه کفاش بوی واکس و چرم قدیمی می داد. ) *
( A slightly more descriptive sentence showing the atmosphere of a cobbler's shop. )
4. **"The cobbler repaired the shoes so well that they looked brand new. "**
* ( کفاش کفش ها را به طوری تعمیر کرد که به نظر می رسید نو هستند. ) *
( This sentence shows the cobbler’s skill in repairing shoes. )
5. **"The cobbler, who had inherited his craft from his father, was renowned for his skill with fine leatherwork. "**
* ( کفاش که حرفه اش را از پدرش به ارث برده بود، به خاطر مهارتش در کار با چرم fine شهرت داشت. ) *
( This is a more advanced sentence, highlighting the skill and heritage of the cobbler. )
chatgpt

1. قلوه سنگ 2. با قلوه سنگ فرش کردن. سنگ فرش کردن
cobble ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: قلوه‏سنگ
تعریف: قطعه‏سنگی نسبتاً گرد به قطر 64 تا 256 میلی متر
pebble ::: سنگریزه
cobble :::: قلوه سنگ
جمع و جور کردن - سر هم کردن - ردیف کردن - جفت و جور کردن -

بپرس