cob

/ˈkɑːb//kɒb/

معنی: توده، ضرب، چوب ذرت، ادم مهم، ضربت برکپل
معانی دیگر: (انگلیس - محلی) قلمبه، تکه (به ویژه تکه ی زغالسنگ)، (انگلیس - محلی) رئیس، پیشوا، رجوع شود به: corncob، (جانورشناسی) قوی نر، ضربت برکپل cobb نیز نوشته می شود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the hard center of an ear of corn; corncob.

(2) تعریف: a male swan.

(3) تعریف: a sturdy, short-legged type of horse.

جمله های نمونه

1. The placid and sensible character of the beginner's cob would be unsuitable for the racecourse, for example.
[ترجمه گوگل]برای مثال، شخصیت آرام و معقول لپه مبتدی برای میدان مسابقه نامناسب است
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، شخصیت آرام و منطقی کوب مبتدی برای مسابقه اسب دوانی نامناسب خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The cob was young and eager but uneducated.
[ترجمه گوگل]بلال جوان و مشتاق اما بی سواد بود
[ترجمه ترگمان]The جوان و مشتاق اما بی سواد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He clicked his tongue, the cob plodded resolutely forward and so did I. And it was easy!
[ترجمه گوگل]او روی زبانش کلیک کرد، بلال قاطعانه به جلو حرکت کرد و من هم همینطور و این آسان بود!
[ترجمه ترگمان]او زبانش را به صدا درآورد و با گام های مصمم جلو آمد و من هم همین کار را کردم ! و آسون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. corn on the cob.
[ترجمه گوگل]ذرت داخل ظرف
[ترجمه ترگمان]ذرت روی کره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Maybe corn cut from the cob and fried with green onions and butter.
[ترجمه گوگل]شاید ذرت از لپه بریده شده و با پیاز سبز و کره سرخ شده باشد
[ترجمه ترگمان]شاید ذرت با کره و پیاز و کره سبز شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A small irony: the postcard from Cob in my mailbox on the way out.
[ترجمه گوگل]یک کنایه کوچک: کارت پستال کاب در صندوق پستی من در راه خروج
[ترجمه ترگمان]یک کنایه کوچک: کارت پستال از cob توی صندوق پستی من در راه خروج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Although cob walls contain no stone, apart from the footings, they are remarkably resilient.
[ترجمه گوگل]اگرچه دیوارهای بلال سنگی ندارند، به غیر از پایه ها، به طور قابل توجهی انعطاف پذیر هستند
[ترجمه ترگمان]هر چند که دیوارها دارای هیچ سنگی نیستند، به غیر از the، آن ها به طور قابل ملاحظه ای انعطاف پذیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The market price of cob nuts on December 1 is £110 per ton.
[ترجمه گوگل]قیمت آجیل بلال در بازار 1 دسامبر 110 پوند به ازای هر تن است
[ترجمه ترگمان]قیمت بازار of در ۱ دسامبر ۱۱۰ پوند به ازای هر تن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some people think fresh corn on the cob needs no embellishment.
[ترجمه گوگل]برخی از مردم فکر می کنند ذرت تازه نیازی به تزیین ندارد
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم فکر می کنند ذرت تازه روی کره اسب نیاز ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. With a serrated knife, cut corn kernels off cob; set aside.
[ترجمه گوگل]با یک چاقوی دندانه دار، دانه های ذرت را از لپه جدا کنید کنار گذاشتن
[ترجمه ترگمان]با یک چاقوی دندانه دار، پوست ذرت و ذرت را جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The different position of silk and cob have the same trend.
[ترجمه گوگل]موقعیت متفاوت ابریشم و بلال روند یکسانی دارند
[ترجمه ترگمان]موقعیت متفاوتی از جنس ابریشم و کوب، همان گرایش را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Using cotton seed hull, saw-dust, corn cob to cultivate as substrate, the result shows that the optimal cultivation compost as substrate is cotton seed hull.
[ترجمه گوگل]با استفاده از پوسته بذر پنبه، گرد و غبار اره، بلال ذرت برای کشت به عنوان بستر، نتیجه نشان می دهد که کمپوست بهینه کشت به عنوان بستر، پوسته بذر پنبه است
[ترجمه ترگمان]با استفاده از بدنه بذر کتان، cob saw و ذرت برای کشت به عنوان زیر لایه، نتیجه نشان می دهد که کمپوست کشت بهینه به عنوان زیر لایه، بدنه بذر کتان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. By using FC or COB, die products are mounded in the MCM.
[ترجمه گوگل]با استفاده از FC یا COB، محصولات قالب در MCM تپه می‌شوند
[ترجمه ترگمان]با استفاده از سپاه مرزی یا cob، محصولات بمیرد، در MCM است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Come on, why should COB say and piss lotsof people with that?
[ترجمه گوگل]بیا، چرا COB باید این حرف را بزند و خیلی ها را عصبانی کند؟
[ترجمه ترگمان]بی خیال، چرا باید این حرف رو بزنی و مردم رو عصبانی کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

توده (اسم)
gross, stack, aggregate, accumulation, agglomeration, cumulation, mass, pile, lump, bulk, heap, volume, aggregation, hill, congeries, shock, block, wad, barrow, bloc, clot, cob, ruck, rick, dollop, conglomeration, cumulus, midden, riffraff, oodles, tump

ضرب (اسم)
chop, impact, strike, stroke, hit, bop, shock, beat, butt, drum, blow, impulse, multiplication, coining, bruise, fib, box, buffet, buff, punch, slash, smite, cob, coinage, stab, wham, ictus, sock

چوب ذرت (اسم)
cob, corncob

ادم مهم (اسم)
cob

ضربت برکپل (اسم)
cob

تخصصی

[عمران و معماری] چینه
[زمین شناسی] چینه

انگلیسی به انگلیسی

• corncob; male swan; short-legged horse; (british) roll, bun
a cob is a round loaf of bread.

پیشنهاد کاربران

اسب کوتاه
چوب ذرت
( معماری ) دیوار چینه
قسمتی از ذرت که دانه های زرد انجا رشد میکنند. همون قسمتی از بلال که وقتی میل کردین میریزین بیرون.
عنکبوت ( اسم )
مترادف: Spider
کاهگل
دیوار گلی یا کاهگل مورد استفاده در قدیم و روستا ها

بپرس