coastwise

/ˈkoʊstwaɪz//ˈkəʊstwaɪz/

معنی: در طول ساحل
معانی دیگر: در نزدیکی و در امتداد ساحل، کران راستا (coastways هم می گویند)

بررسی کلمه

صفت و ( adjective, adverb )
• : تعریف: along or following a coast.

جمله های نمونه

1. Coastwise winds contributed to the storm.
[ترجمه گوگل]وزش بادهای ساحلی در ایجاد طوفان نقش داشته است
[ترجمه ترگمان]باده ای شدید به طوفان کمک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You're going coastwise and visiting a place with shoal, clean water, and no tourists there! You're no longer looking at an island from the beach, but going forward by yourself!
[ترجمه گوگل]شما به سمت ساحل می روید و از مکانی دیدن می کنید که در آن کمه، آب تمیز و هیچ توریستی وجود ندارد! شما دیگر از ساحل به جزیره نگاه نمی کنید، بلکه خودتان به جلو می روید!
[ترجمه ترگمان]شما به coastwise می روید و جایی را با shoal، آب تمیز، و هیچ توریست نخواهید دید تو دیگر به یک جزیره از ساحل نگاه نمی کنی، اما خودت تنهایی پیش می روی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tsunami is sometimes powerful enough to destroy a coastwise building it strikes.
[ترجمه گوگل]سونامی گاهی به اندازه کافی قدرتمند است که ساختمانی را که در سمت ساحل به آن برخورد می کند، نابود کند
[ترجمه ترگمان]سونامی گاهی به اندازه کافی قوی است که ساختمان coastwise را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The land of the coastwise, being developed for the long history and lived in crowded people, is occupied by the modern industries and the transporting.
[ترجمه گوگل]سرزمین ساحلی، که برای تاریخ طولانی توسعه یافته و در جمعیت های شلوغ زندگی می کند، توسط صنایع مدرن و حمل و نقل اشغال شده است
[ترجمه ترگمان]سرزمین of که در طول تاریخ طولانی توسعه یافت و در مردم پرجمعیت زندگی می کند، به وسیله صنایع مدرن و حمل و نقل اشغال شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Coastwise water is polluted by microorganism to a certain extent and heavy metal pollution is grave, furthermore paralytic shellfish poison is found in one kind of shellfish.
[ترجمه گوگل]آب سواحل تا حدودی توسط میکروارگانیسم‌ها آلوده می‌شود و آلودگی فلزات سنگین شدید است، علاوه بر این سم صدف‌های فلج‌کننده در نوعی از صدف‌ها یافت می‌شود
[ترجمه ترگمان]آب آلوده توسط میکرو ارگانیسم ها تا حد معینی آلوده شده است و آلودگی فلزات سنگین، جدی است، علاوه بر این، زهر صدف paralytic نیز در یک نوع صدف یافته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But the reservoirs of coastwise bar, lacustrine bay sandstone and shore sand occur in each tract.
[ترجمه گوگل]اما مخازن نوار ساحلی، ماسه سنگ خلیج دریاچه ای و ماسه ساحلی در هر قسمت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اما مخازن آب زیرزمینی، ماسه سنگ lacustrine bay و شن های ساحل در هر قطعه رخ می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You're going coastwise and visiting a place with shoal, clean water, and no tourists there!
[ترجمه گوگل]شما به سمت ساحل می روید و از مکانی دیدن می کنید که در آن کمه، آب تمیز و هیچ توریستی وجود ندارد!
[ترجمه ترگمان]شما دارید می روید و با گله، آب تمیز، و هیچ توریستی در آنجا ملاقات می کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The coastwise cities in South-America are busy and safe by day, but in the night they are abandoned and dangerous due to the lack of public lighting, as the grid cannot be transmitted to the shores.
[ترجمه گوگل]شهرهای ساحلی در آمریکای جنوبی در روز شلوغ و امن هستند، اما در شب به دلیل کمبود روشنایی عمومی متروکه و خطرناک هستند، زیرا شبکه نمی تواند به سواحل منتقل شود
[ترجمه ترگمان]شهرهای coastwise در جنوب - آمریکا در طول روز مشغول و امن هستند، اما در طول شب به خاطر فقدان روشنایی عمومی رها شده و خطرناک هستند، چرا که شبکه را نمی توان به سواحل منتقل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We were travelling coastwise.
[ترجمه گوگل]ما در حال سفر به سمت ساحل بودیم
[ترجمه ترگمان] ما با \"coastwise\" سفر می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Even the oil sea transportation has a long history, the accidents happen here and there, lead to much loss for shipping company, people coastwise, and entironment.
[ترجمه گوگل]حتی حمل و نقل دریایی نفت دارای سابقه طولانی است، حوادث اینجا و آنجا اتفاق می افتد، منجر به ضررهای زیادی برای شرکت کشتیرانی، مردم در سواحل و اطرافیان می شود
[ترجمه ترگمان]حتی حمل و نقل دریایی نفت سابقه ای طولانی دارد، حوادثی که در اینجا و در آنجا اتفاق می افتد، منجر به از دست رفتن زیاد شرکت حمل و نقل، مردم coastwise و entironment می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hunji rock is formed in seashore environment, mixed carbonate sediment in beach or tideland facies with quartz sand taken from bayou or beach by coastwise flow and circumfluence.
[ترجمه گوگل]سنگ هونجی در محیط ساحلی، رسوبات کربناته مخلوط در رخساره ساحل یا جزر و مد با ماسه کوارتز گرفته شده از بایو یا ساحل توسط جریان و محیط ساحلی تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]سنگ Hunji در محیط دریا، رسوب کربنات آمیخته در ساحل یا رخساره های tideland با ماسه کوارتز که از bayou یا ساحل به وسیله جریان coastwise و circumfluence گرفته شده است شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The implementation of Qinhuai River project of Nanjing has brought good environmental effect to the coastwise area. At same time it hastens the phenomenon that high buildings are dense by the river.
[ترجمه گوگل]اجرای پروژه رودخانه Qinhuai نانجینگ اثرات زیست محیطی خوبی را برای منطقه ساحلی به ارمغان آورده است در عین حال این پدیده را تسریع می کند که ساختمان های مرتفع در کنار رودخانه متراکم هستند
[ترجمه ترگمان]اجرای پروژه Qinhuai of باعث ایجاد تاثیر زیست محیطی خوب در منطقه coastwise شده است همزمان، این پدیده را تسریع می کند که ساختمان های بلند در کنار رودخانه متراکم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This was a kind of Gao Qing folk, popular in Gansu, Qinghai, coastwise Ning Xia Yellow River and Huang River.
[ترجمه گوگل]این یک نوع قوم گائو چینگ بود که در گانسو، چینگهای، رودخانه زرد نینگ شیا و رودخانه هوانگ در سواحل رایج بود
[ترجمه ترگمان]این نوع of Qing است که در گانسو، Qinghai، coastwise نینگ زرد و هوانگ ریور قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در طول ساحل (قید)
coastwise

انگلیسی به انگلیسی

• via the coast

پیشنهاد کاربران

بپرس