1. everything was coasting along smoothly until he started meddling
همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه او شروع کرد به دخالت.
2. a car was coasting down a hill
اتومبیلی در سرازیری تپه با دنده خلاص می رفت.
انگلیسی به انگلیسی
• pertaining to sailing trip along a coast; carrying on a coasting trade sailing trip along a coast; a carrying on a coasting trade; sliding down the hill
پیشنهاد کاربران
کاستینگ، روند رانندگی یک ماشین در سرازیری است که کلاچ را فشار داده یا دنده را در حالت خلاص قرار می دهید - یا هر دو همزمان. تأثیر این کار این است که چرخ های خودروی شما از موتور جدا می شوند، به این معنی که ترمز موتور ( استفاده از دنده برای کاهش سرعت ) امکان پذیر نیست.
[خودرو] حرکت با با خلاص کردن دنده
coasting ( حملونقل ریلی ) واژه مصوب: خلاص رَوی تعریف: حرکت قطار با سرعت مناسب در سراشیبی یا سطح تخت بدون اعمال نیرو و ترمز برای صرفه جویی در مصرف انرژی