coarseness

/ˈkɔːrsnəs//ˈkɔːsnəs/

معنی: درشتی، زبری
معانی دیگر: درشتی، زبری

جمله های نمونه

1. Blue symbols sadness and sometimes coarseness.
[ترجمه گوگل]آبی نماد غم و اندوه و گاهی درشتی است
[ترجمه ترگمان]نمادهای آبی ناراحتی و گاهی خشونت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The coarseness of the cloth irritated her skin.
[ترجمه گوگل]درشتی پارچه پوستش را تحریک می کرد
[ترجمه ترگمان]زمختی پارچه پوست او را خشمگین می ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She can't abide coarseness and stupidity.
[ترجمه گوگل]او نمی تواند درشتی و حماقت را تحمل کند
[ترجمه ترگمان]او نمی تواند خشونت و حماقت را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He have offended me by his coarseness and then overwhelmed me with his delicacy.
[ترجمه گوگل]او از درشتی خود مرا آزرده و سپس مرا با ظرافت خود غرق کرده است
[ترجمه ترگمان]او مرا از زمختی خود رنجانده و مرا با ظرافت خود غوطه ور کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The coarseness of her cursing amazed the workmen.
[ترجمه گوگل]درشتی نفرین او کارگران را شگفت زده کرد
[ترجمه ترگمان]خشونت او کارگران را به حیرت انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Any tendency to coarseness or weediness is undesirable.
[ترجمه گوگل]هر گونه تمایل به درشتی یا علف هرز نامطلوب است
[ترجمه ترگمان]هر گونه تمایل به خشونت یا weediness نامطلوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He seemed unaware that his coarseness might cause others to suffer.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید غافل از اینکه درشتی او ممکن است باعث رنج دیگران شود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که از خشونت او ممکن است دیگران رنج ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The band steel coarseness processor can be easily arranged on the plastic steel downcomer production line without changing the operating condition of the production line.
[ترجمه گوگل]پردازشگر درشتی فولاد نواری را می توان به راحتی در خط تولید پایین آمدن فولاد پلاستیکی بدون تغییر در شرایط عملیاتی خط تولید مرتب کرد
[ترجمه ترگمان]پردازشگر خشونت فولادی باند می تواند به راحتی در خط تولید فولاد پلاستیک بدون تغییر شرایط عملیاتی خط تولید قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Surface rolling, surface incision, surface coarseness, and so on, can reflect change of rolling and indicate degree of erosion of surface.
[ترجمه گوگل]نورد سطح، برش سطح، درشتی سطح، و غیره، می تواند تغییر نورد را منعکس کند و درجه فرسایش سطح را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]شکاف سطحی، برش سطحی، خشونت سطحی، و غیره می تواند منعکس کننده تغییر غلت خوردن و نشان دادن میزان فرسایش سطحی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It can effectively remove aged keratose contributing to coarseness and pigmentation, making hip skin smooth, transparent, firm and lifted.
[ترجمه گوگل]این می تواند به طور موثر کراتوز پیر را که به درشتی و رنگدانه کمک می کند حذف کند و پوست لگن را صاف، شفاف، محکم و برجسته کند
[ترجمه ترگمان]آلوئه ورا می تواند به طور موثر مواد keratose را حذف کند که به خشونت و تجمع رنگ دانه ها کمک می کند و پوست کفل را صاف، شفاف، محکم و محکم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That gentleman disliked coarseness and profanity.
[ترجمه گوگل]آن آقا از درشتی و فحاشی بدش می آمد
[ترجمه ترگمان]این آقا از خشونت و ناسزا بیزار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is normal that my phallic length and coarseness calculate?
[ترجمه گوگل]طبیعی است که طول و درشتی فالک من محاسبه شود؟
[ترجمه ترگمان]طبیعی است که طول عمر و خشونت من محاسبه شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The growing coarseness needs to be headed off.
[ترجمه گوگل]درشتی فزاینده باید از بین برود
[ترجمه ترگمان] ناهنجاری که داره رشد می کنه باید قطع بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Normally some coarseness will happened after sandblast treated, which help to enhance the adhesive power.
[ترجمه گوگل]به طور معمول پس از عملیات سندبلاست مقداری درشتی ایجاد می شود که به افزایش قدرت چسبندگی کمک می کند
[ترجمه ترگمان]به طور معمول یک خشونت بعد از درمان sandblast اتفاق می افتد که به افزایش قدرت چسب کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Used for the test of the coarseness and evenness of coarse yarns.
[ترجمه گوگل]برای آزمایش درشتی و یکنواختی نخ های درشت استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]برای امتحان خشونت و evenness از داستان های زمخت استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درشتی (اسم)
amplitude, acerbity, coarseness

زبری (اسم)
coarseness, burliness

انگلیسی به انگلیسی

• rudeness; abrasiveness, roughness; lack of refinement

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : coarsen
اسم ( noun ) : coarseness
صفت ( adjective ) : coarse
قید ( adverb ) : coarsely
1. The coarseness of the cloth irritated her skin.
زمختی پارچه باعث تحریک پوست او شد.
2. Coarseness The pits on the Texas specimens are often partially or completely obscured by the coarseness of the silicification.
...
[مشاهده متن کامل]

ضخامت چاله های موجود در نمونه های تگزاس اغلب به طور جزئی یا کاملاً با ضخامتی از سیلیکاسیون پوشیده می شود.
3. he'll never be able to emerge from his bathos of coarseness and ignorance.
او هرگز قادر به بیرون آمدن از چنگ زمختی و جهالت خود نخواهد بود.
4. But he seemed to revel in the coarseness of her language and would often report some phrase which reeked of the gutter.
اما اینطور به نظر میرسید که وی از خشونت لسانی آن زن لذّت میبرد و اغلب بعضی از گفته هایش که بوی گندابها را میداد نقل و قول میکرد.
5. The breads varied in fiber, protein, water, and fat content as well as coarseness.
این نان ها از نظر فیبر ، پروتئین ، آب و چربی و همچنین ضخامت متفاوت بودند.
Coarseness= ضخامت، زمختی، خشونت، بی تربیتی، بی نزاکتی

ضخامت
Wool clothing has a certain coarseness in texture
لباس پشمی از ضخامت خاصی در بافت برخوردار است.

بپرس