clumsily

/ˈkləmsəli//ˈklʌmzɪli/

معنی: ناشیانه، خام دستانه، شلخته وار
معانی دیگر: ناشیانه، خام دستانه، شلخته وار

جمله های نمونه

1. the meeting had been arranged clumsily
گردهمایی به طور ناجوری ترتیب یافته بود.

2. The rooks flew clumsily towards their nests.
[ترجمه گوگل]روک ها به طرز ناشیانه ای به سمت لانه هایشان پرواز کردند
[ترجمه ترگمان]زاغ ها، ناشیانه به سوی nests پرواز می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was clumsily trying to grab at Alfred's arms.
[ترجمه گوگل]او به طرز ناشیانه ای سعی می کرد آغوش آلفرد را بگیرد
[ترجمه ترگمان]ناشیانه سعی می کرد دست آلفرد را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If the matter were handled clumsily, it could cost Miriam her life.
[ترجمه گوگل]اگر موضوع به طرز ناشیانه ای رسیدگی می شد، می توانست به قیمت جان میریام تمام شود
[ترجمه ترگمان]اگر این موضوع به طرزی ناشیانه اداره می شد، میریام جانش می توانست به بهای جانش تمام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was a splash and something fell clumsily into the water.
[ترجمه گوگل]صدای پاشیده شد و چیزی به طرز ناشیانه ای در آب افتاد
[ترجمه ترگمان]صدای شلپ شلپ شلپ شلپ شلپ شلپ شلپ شلپ شلپ در آب افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As he transferred the blade clumsily to his left hand, he knew he wouldn't make it.
[ترجمه گوگل]همانطور که تیغه را به طرز ناشیانه ای به دست چپش منتقل می کرد، می دانست که به آن نمی رسد
[ترجمه ترگمان]همان طور که آن را ناشیانه به دست چپش منتقل می کرد، می دانست که موفق نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They walked slowly and clumsily, her head resting on his shoulder.
[ترجمه گوگل]آهسته و ناشیانه راه می رفتند و سر او روی شانه اش قرار داشت
[ترجمه ترگمان]آهسته و ناشیانه راه می رفتند، سرش روی شانه او قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We climbed clumsily past Lake Samiti, its dark waters reflecting peaks already shining in their early dawn.
[ترجمه گوگل]ما به طرز ناشیانه ای از کنار دریاچه سامیتی بالا رفتیم، آب های تاریک آن قله هایی را منعکس می کنند که قبلاً در سپیده دم می درخشند
[ترجمه ترگمان]از کنار دریاچه Samiti عبور کردیم و آب های تیره آن از قبل از طلوع خورشید می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The legs were clumsily encased in gaiters.
[ترجمه گوگل]پاها به طرز ناشیانه ای در گتر محصور شده بود
[ترجمه ترگمان]پاهایش ناشیانه و پوشیده شده بود و با gaiters پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Cook drove clumsily, keeping up a constant stream of chatter.
[ترجمه گوگل]کوک به طرز ناشیانه رانندگی می‌کرد، و دائماً در حال صحبت کردن بود
[ترجمه ترگمان]آشپزباشی خیلی ناشیانه رانندگی می کرد و مدام وراجی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Stewart falls clumsily down the steps.
[ترجمه گوگل]استوارت به طرز ناشیانه ای از پله ها می افتد
[ترجمه ترگمان]استوارت با دست پاچگی از پله ها پایین می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Then he fumbled for a cigarette, lit it clumsily, and sat drawing in smoke as if it were a narcotic.
[ترجمه گوگل]سپس او به دنبال سیگاری رفت، آن را ناشیانه روشن کرد و نشست و در حال کشیدن دود مانند یک ماده مخدر بود
[ترجمه ترگمان]آنگاه کورمال کورمال دنبال سیگار گشت، ناشیانه آن را روشن کرد و در حالی که دود می کرد، مثل اینکه مخدر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The first pitch came in and Shaya swung clumsily and missed.
[ترجمه گوگل]اولین زمین وارد شد و شایا به طرز ناشیانه تاب خورد و از دست داد
[ترجمه ترگمان]نخستین ضربه وارد شد و Shaya ناشیانه تاب خورد و خطا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He walked swiftly and kind of clumsily towards her.
[ترجمه گوگل]با سرعت و به نوعی ناشیانه به سمت او رفت
[ترجمه ترگمان]به سرعت راه می رفت و ناشیانه به سوی او می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ناشیانه (قید)
clumsily

خام دستانه (قید)
clumsily

شلخته وار (قید)
clumsily

انگلیسی به انگلیسی

• in an unwieldy manner; in an awkward manner

پیشنهاد کاربران

به طرز ناشیانه ای
با ناشیگری
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : clumsiness
✅️ صفت ( adjective ) : clumsy
✅️ قید ( adverb ) : clumsily
بازیگوشی
با دست پاچگی

بپرس