clumpy

/ˈkləmpi//klʌmpi/

قلمبه دار، دارای انباشتگی یا همفشردگی، قلمبه سلمبه، خوشه دار، انبوه

جمله های نمونه

1. You probably noticed that sometimes the salt gets clumpy. If it's really humid outside–there may even be condensation on top of the salt shaker.
[ترجمه گوگل]احتمالاً متوجه شده اید که گاهی اوقات نمک کلوخه می شود اگر بیرون واقعاً مرطوب است - حتی ممکن است در بالای نمکدان تراکم وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]احتمالا متوجه شده اید که گاهی اوقات نمک clumpy می شود اگر بیرون واقعا مرطوب است - حتی ممکن است چگالش روی of نمک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Quality soil is loose, clumpy, filled with air pockets and teeming with life.
[ترجمه گوگل]خاک با کیفیت سست، کلوخه، پر از حفره های هوا و سرشار از زندگی است
[ترجمه ترگمان]کیفیت خاک آزاد، clumpy، پر از جیب هوا و پر از زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Clumpy bedding and tabular cross-bedding are the main types.
[ترجمه گوگل]گچبری کلوخه و بستر متقاطع جدولی انواع اصلی هستند
[ترجمه ترگمان]بس تر clumpy و ملافه تخت جدولی از انواع اصلی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Quality soil is loose, clumpy air pockets and teeming with life.
[ترجمه گوگل]خاک باکیفیت شل، حفره های هوای کلوخه و پر از زندگی است
[ترجمه ترگمان]کیفیت خاک سست، clumpy و پر از زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ah, that bought 6000 clumpy books, can hold carry back in the palm only finally.
[ترجمه گوگل]آه، که 6000 کتاب انباشته خریده است، فقط در نهایت می تواند حمل را در کف دست نگه دارد
[ترجمه ترگمان]آه، این ۶۰۰۰ تا کتاب خریده و فقط در نهایت باید در دست داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Over the course of millions of years, this accretion disk would have become more "clumpy. " As it cooled, the dust would stick together, slowly forming the rocky seeds of planetary cores.
[ترجمه گوگل]در طول میلیون‌ها سال، این قرص برافزایشی می‌توانست «کلوخ‌تر» شود با سرد شدن، غبار به هم می‌چسبید و به آرامی دانه‌های سنگی هسته‌های سیاره‌ای را تشکیل می‌داد
[ترجمه ترگمان]در طول میلیون ها سال، این قرص accretion تبدیل به \"clumpy\" خواهد شد، همانطور که سرد شد، گرد و غبار به تدریج به هم چسبیدن خواهد کرد و به آهستگی دانه های صخره ای هسته های سیاره ای را شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Some clumpy structures will exceed their Jeans mass and become gravitationally unstable, and may again fragment to form a single or multiple star system.
[ترجمه گوگل]برخی از ساختارهای توده ای از جرم جین خود فراتر می روند و از نظر گرانشی ناپایدار می شوند و ممکن است دوباره تکه تکه شوند و یک منظومه ستاره ای منفرد یا چندگانه را تشکیل دهند
[ترجمه ترگمان]برخی ساختارهای clumpy از توده Jeans تجاوز می کنند و ناپایدار می شوند، و ممکن است باز هم یک سیستم تک ستاره را شکل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tails too short, or with clumpy ends due to ankylosis, are serious faults.
[ترجمه گوگل]دم های خیلی کوتاه یا با انتها به دلیل انکیلوز انباشته، عیب های جدی هستند
[ترجمه ترگمان]دم بیش از حد کوتاه است، یا با انتهای clumpy به علت ankylosis، خطاهای جدی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For some time, scientists have suspected the presence of tiny moonlets that orbit Saturn in association with the clumpy and braided-looking ring.
[ترجمه گوگل]مدتی است که دانشمندان به وجود قمرهای کوچکی که به دور زحل می‌چرخند و حلقه‌ای که به‌نظر می‌آید بافته شده است، مشکوک بودند
[ترجمه ترگمان]برای مدتی، دانشمندان بر حضور of کوچکی که در مدار زحل در ارتباط با حلقه looking و braided هستند، مظنون هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The most widespread of all cloud types, it typically forms in a low layer with a clumpy base.
[ترجمه گوگل]گسترده‌ترین نوع ابر، معمولاً در یک لایه کم با پایه توده‌ای تشکیل می‌شود
[ترجمه ترگمان]معمول ترین انواع ابر، معمولا در یک لایه پایینی با پایه clumpy شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When a cloud starts producing rain or snow, but none of it reaches the ground, the result is a virga. Because trails hang down from a clumpy cloud, virgas are known as jellyfish tails.
[ترجمه گوگل]هنگامی که ابر شروع به تولید باران یا برف می کند، اما هیچ کدام از آن ها به زمین نمی رسد، نتیجه ویرج است از آنجایی که مسیرها از یک ابر ناهموار آویزان هستند، ویرگا ها به عنوان دم چتر دریایی شناخته می شوند
[ترجمه ترگمان]وقتی ابر شروع به تولید باران یا برف می کند، اما هیچ یک از آن ها به زمین نمی رسد از آنجا که trails از ابر clumpy آویزان می شوند، virgas به عنوان دنباله عروس دریایی شناخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Howrey had begun acceding to clients' demands for flat, deferred or contingent fees, causing income to become clumpy and unpredictable.
[ترجمه گوگل]هاوری شروع به پذیرفتن خواسته‌های مشتریان برای هزینه‌های ثابت، معوق یا احتمالی کرده بود، که باعث شد درآمد ناهموار و غیرقابل پیش‌بینی شود
[ترجمه ترگمان]Howrey به مشتریان خود تقاضای پرداخت هزینه های آپارتمان، به تعویق افتاده یا مشروط را داده و باعث شده است درآمد به clumpy و غیرقابل پیش بینی تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The right-hand galaxy, representing the '0', forms a ring of clumpy but intense star formation.
[ترجمه گوگل]کهکشان سمت راست، که نشان دهنده «0» است، حلقه ای از شکل گیری ستاره های توده ای اما شدید را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]کهکشان دست راست، که نشان دهنده صفر است، حلقه ای از clumpy را تشکیل می دهد اما تشکیل ستاره سخت را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The morphology of the fracture gradually is changed from strip and clumpy cavity to tiny cavity.
[ترجمه گوگل]مورفولوژی شکستگی به تدریج از حفره نواری و کلوخه ای به حفره ریز تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]مورفولوژی شکست به تدریج از حفره strip و clumpy تا حفره کوچک تغییر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• clustered together, lumpy

پیشنهاد کاربران

بپرس