• : تعریف: to provide with information or make aware. • مترادف: fill in, inform • مشابه: acquaint, apprise, tell about
- Clue me in to the situation here, will you?
[ترجمه گوگل] من را از وضعیت اینجا راهنمایی کنید، می توانید؟ [ترجمه ترگمان] راهنمایی من رو به این وضعیت راهنمایی کنی، باشه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Police are still looking for clues in their search for the missing girl.
[ترجمه امیرمهدی صفدری] پلیس همچنان به دنبال سرنخ در جستجوی دخترک گمشده می گردد.
|
[ترجمه گوگل]پلیس همچنان در جستجوی سرنخ هایی برای یافتن دختر گمشده است [ترجمه ترگمان]پلیس هنوز به دنبال سرنخ ها در جستجوی دختر گم شده می گردد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The police are collecting clues in order to piece together the details of the day she died.
[ترجمه گوگل]پلیس در حال جمع آوری سرنخ هایی است تا جزئیات روز مرگ او را جمع آوری کند [ترجمه ترگمان]پلیس سرنخ هایی را جمع آوری می کند تا جزئیات آن روز را کنار هم جمع کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This information is a valuable clue in our hunt for the bombers.
[ترجمه گوگل]این اطلاعات یک سرنخ ارزشمند در شکار ما برای بمب افکن ها است [ترجمه ترگمان]این اطلاعات نشانه ارزشمندی از شکار ما برای بمب گذاران است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Police searched for clues in the area.
[ترجمه گوگل]پلیس به دنبال سرنخ هایی در منطقه است [ترجمه ترگمان]پلیس به دنبال سرنخ ها در این ناحیه گشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He seemed so attentive, so clued in to my every word, that I suddenly found the confidence to go on.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید آنقدر حواسش به تک تک کلمات من است که من ناگهان اعتماد به نفس پیدا کردم تا ادامه دهم [ترجمه ترگمان]او به قدری به من توجه داشت که همه حرف هایش را برایم روشن کرد، که ناگهان اعتماد به نفس پیدا کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Police have no suspects and few clues in the art heist.
[ترجمه گوگل]پلیس هیچ مظنون و سرنخ کمی در سرقت آثار هنری ندارد [ترجمه ترگمان]پلیس هیچ مظنون و سرنخی در مورد سرقت هنری ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In the days ahead he would look for clues in the clutter of daily detail.
[ترجمه گوگل]در روزهای پیش رو، او به دنبال سرنخ هایی در درهم ریختگی جزئیات روزانه می گشت [ترجمه ترگمان]در روزه ای پیش رو او به دنبال سرنخ ها در جزئیات روزانه می گشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Investigators have not found any useful clues in the case.
[ترجمه گوگل]بازرسان هیچ سرنخ مفیدی در این پرونده پیدا نکرده اند [ترجمه ترگمان]بازرسان هیچ گونه سرنخ مفید در این پرونده پیدا نکرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We are not really aware of how we draw on visual clues in our interpretation of what we hear.
[ترجمه گوگل]ما واقعاً از چگونگی استفاده از سرنخ های بصری در تفسیر آنچه می شنویم آگاه نیستیم [ترجمه ترگمان]ما واقعا نمی دانیم که چگونه از نشانه های بصری در تفسیر خود از آنچه می شنویم، استفاده می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There are no clues in the text to suggest what kind of exchange might take place.
[ترجمه گوگل]هیچ سرنخی در متن وجود ندارد که نشان دهد چه نوع تبادلی ممکن است انجام شود [ترجمه ترگمان]هیچ مدرکی در متن وجود ندارد که نشان دهد چه نوع مبادله ممکن است رخ دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Clues in Brian's car did not end with the love note.
[ترجمه گوگل]سرنخ های ماشین برایان به این یادداشت عاشقانه ختم نشد [ترجمه ترگمان]سرنخ ماشین \"ب - - رای - - ان\" با یه یادداشت عاشقانه تموم نشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. However, there is an inherent and consistent developing clue in these three interpretations.
[ترجمه گوگل]با این حال، یک سرنخ در حال توسعه ذاتی و سازگار در این سه تفسیر وجود دارد [ترجمه ترگمان]با این حال، یک سرنخ واقعی و ثابت در این سه تفسیر وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. St. Jerome has left us a clue in his remark that the Bethany church "marked" the tomb of Lazarus.
[ترجمه گوگل]سنت ژروم در اظهارات خود سرنخی برای ما به جا گذاشته است که کلیسای بتانی مقبره لازاروس را "مشخص" کرده است [ترجمه ترگمان]سنت جروم ما را به عنوان نشانه ای از \"کلیسای بتنی\" که \"مقبره لازاروس\" را مشخص کرده است، ترک کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I think there's a clue in that document drawer.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم سرنخی در آن کشوی سند وجود دارد [ترجمه ترگمان]فکر کنم یه سرنخی از اون کشوی مدارک هست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید