clowning

جمله های نمونه

1. when the father arrived the kids were clowning around
پدر که وارد شد بچه ها در حال مسخره بازی بودند.

2. She senses that behind the clowning there is a terrible sense of anguish.
[ترجمه گوگل]او احساس می کند که پشت دلقک یک حس وحشتناکی از غم وجود دارد
[ترجمه ترگمان]او احساس می کند که پشت سر همه دلقک بازی احساس وحشتناکی از نگرانی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Others spend the majority of their time clowning.
[ترجمه گوگل]برخی دیگر بیشتر وقت خود را صرف دلقک زدن می کنند
[ترجمه ترگمان]دیگران بیشتر وقت خود را در clowning بودن صرف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. People riotously reel around here, fighting, fondling, tittering, clowning.
[ترجمه گوگل]مردم با شورش در اینجا می چرخند، دعوا می کنند، نوازش می کنند، تیتر می زنند، دلقک می کنند
[ترجمه ترگمان]مردم مدام دور هم جمع می شوند، دعوا می کنند، دعوا می کنند، نوازش می کنند، شوخی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They are clowning for the camera.
[ترجمه گوگل]دارند برای دوربین دلقک می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال بازی کردن برای دوربین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Harvey was clowning around pretending to be a gunman, which was his way of being sarcastic to me.
[ترجمه گوگل]هاروی در حال دلقک زدن بود و تظاهر می کرد که یک مرد مسلح است، که این راه او برای کنایه زدن به من بود
[ترجمه ترگمان]هار وی دلقک بازی در اطراف بود و وانمود می کرد که تیرانداز است و این روش او بود که به من طعنه بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In addition to magic and clowning, he is a highly skilled ventriloquist and pantomimist.
[ترجمه گوگل]او علاوه بر جادو و دلقک، بطن شناس و پانتومیمیست بسیار ماهری است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر جادوگری و clowning بودن، او یکی از افراد بسیار ماهر است که از درون شکم حرف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His clowning is founded on extreme skill as juggler and acrobat.
[ترجمه گوگل]دلقک او بر اساس مهارت فوق العاده به عنوان شعبده باز و آکروبات است
[ترجمه ترگمان]بازی او با مهارت بسیار زیادی به عنوان شعبده باز و ماهر ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Don't be such an ass, stop clowning around.
[ترجمه گوگل]اینقدر الاغ نباش، از دلقک زدن دست بردار
[ترجمه ترگمان]احمق نباش، دلقک بازی در نیار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Would you guys stop clowning around!
[ترجمه گوگل]بچه ها دلقک زدن را متوقف می کنید؟
[ترجمه ترگمان]میشه دلقک بازی در بیارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Doesn't all of this seem like rather questionable clowning?
[ترجمه گوگل]آیا همه اینها شبیه دلقک های مشکوک به نظر نمی رسد؟
[ترجمه ترگمان]همه اینا شبیه دلقک بازی نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I saw them clowning and laughing together in the park.
[ترجمه گوگل]آنها را دیدم که در پارک با هم دلقک می کردند و می خندیدند
[ترجمه ترگمان] من اونا دلقک رو دیدم و با هم توی پارک خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Usually, a person is clowning around if he is being funny when he should be serious.
[ترجمه گوگل]معمولاً اگر فردی بامزه باشد در حالی که باید جدی باشد، در حال دلقک زدن است
[ترجمه ترگمان]معمولا یک نفر در حال بازی کردن در اطراف خود است اگر او باید جدی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I say that shit just clowning dogg.
[ترجمه گوگل]من میگم که سگ دلقک
[ترجمه ترگمان] من این مزخرفات رو فقط دلقک بازی در نیار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• buffoonery; comedy, drollery; acting like a clown

پیشنهاد کاربران

clowning ( هنرهای نمایشی )
واژه مصوب: دلقک بازی
تعریف: انجام حرکات خنده آور و غیرجدی در نمایش ها و سیرک ها
دلقک بازی
مسخره بازی

بپرس