clown

/ˈklaʊn//klaʊn/

معنی: مسخره، لوده، مقلد، دلقک شدن، مسخرگی کردن
معانی دیگر: دلقک بازی در آوردن، لودگی کردن، دست انداختن و شوخی کردن، ادا و اطوار در آوردن، (در اصل) دهاتی، روستایی، آدم پخمه، بی عرضه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a comic performer, as in a circus, who wears odd clothes and exaggerated makeup and entertains by jokes, tricks, juggling, and the like.
مشابه: fool, harlequin, humorist, jester, mime, pantomime

- My little boy likes the clowns more than the acrobats at the circus.
[ترجمه امین] پسر کوچکم دلقک ها را بیشتر از بندبازها در سیرک دوست دارد.
|
[ترجمه امیررضا] پسر کوچک من در سیرک دلقک ها را بیش تر از بندباز ها دوست دارد
|
[ترجمه گوگل] پسر کوچک من دلقک ها را بیشتر از آکروبات های سیرک دوست دارد
[ترجمه ترگمان] پسر کوچولوم از دلقک ها بیشتر بیشتر از دلقک ها توی سیرک خوشش میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a person who acts in a comical, prankish manner.
مترادف: buffoon, comedian, cutup, farceur, jester, joker, wag, zany
مشابه: comic, harlequin, merry-andrew, prankster

- We loved him in school because he was always such a clown, making us laugh all the time.
[ترجمه sana] ما اورا در مدرسه دوست میداشتیم چون او همیشه یک دلقک بود و مارا میخنداند .
|
[ترجمه گوگل] ما او را در مدرسه دوست داشتیم زیرا او همیشه یک دلقک بود و ما را همیشه می خنداند
[ترجمه ترگمان] ما او را در مدرسه دوست داشتیم، چون او همیشه یک دلقک بود و ما را به خنده می انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a crude, impolite, or oafish person.
مترادف: boor, churl, lout
مشابه: brute, joker, oaf, yahoo

- Why did you insult her like that, you clown!
[ترجمه گوگل] چرا اینطوری توهین کردی دلقک!
[ترجمه ترگمان] ! چرا اینطوری بهش توهین کردی، دلقک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: clowns, clowning, clowned
مشتقات: clownish (adj.), clownishly (adv.), clownishness (n.)
• : تعریف: to perform as a clown or seek to amuse others through comical, prankish behavior (sometimes fol. by "around").
مترادف: jest, joke
مشابه: fool, kid, wisecrack

- He's clowning with a European circus now.
[ترجمه گوگل] او اکنون با یک سیرک اروپایی دلقک می کند
[ترجمه ترگمان] اون دلقکی هاست که داره با یه سیرک اروپایی بازی می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I never take him seriously because he's always clowning.
[ترجمه kkk-1219] من هرگز او را جدی نمی گیرم زیرا او همیشه درحال شوخی است
|
[ترجمه Mingoul] من هیچ وقت با او جدی صحبت نمیکنم چون او همیشه مشغول دلقک بازی است.
|
[ترجمه گوگل] من هرگز او را جدی نمی گیرم زیرا او همیشه دلقک می کند
[ترجمه ترگمان] من هرگز او را جدی نمی گیرم چون همیشه دلقک بازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Stop clowning around and get back to work.
[ترجمه Tahmine] شوخی کردن را تمام کنید و به سرمار برگردید
|
[ترجمه Erf] دلقک بازی را تمام کنید و به سرکار برگردید.
|
[ترجمه گوگل] از دلقک زدن دست بردارید و به کار خود بازگردید
[ترجمه ترگمان] clowning را رها کنید و به سرکار برگردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. make a clown of oneself
خود را مضحکه ی دیگران کردن

2. go, become a clown and learn to fiddle
رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز

3. it is preposterous for this clown to become president
رئیس جمهور شدن این دلقک تمسخر انگیز است.

4. Frankie's a bit of a clown.
[ترجمه مرتضی] فرانکی کمی دلقک است.
|
[ترجمه بهزاد ناطق] فرانکی یه جورایی یه دلقک ه . . .
|
[ترجمه گوگل]فرانکی کمی دلقک است
[ترجمه ترگمان]فرانکی یه مشت دلقک هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I can't understand what she sees in that clown.
[ترجمه عسل] من نمی توانم ان چه را در ان دلقک می بینم فهمیده حسابش کنم
|
[ترجمه النور] من نمیتونم بفهمم اون چه چیزی توی اون دلقک دیده
|
[ترجمه گوگل]من نمی توانم بفهمم او در آن دلقک چه می بیند
[ترجمه ترگمان]من نمی فهمم اون توی اون دلقک چی می بینه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our host was wearing a clown costume.
[ترجمه گوگل]میزبان ما لباس دلقک پوشیده بود
[ترجمه ترگمان] میزبان ما لباس دلقکی پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was laughing, the clown of the twosome.
[ترجمه گوگل]داشت می خندید، دلقک دو نفره
[ترجمه ترگمان]او می خندید، دلقک گروه دو نفره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She dressed up as a clown with a white face and red nose.
[ترجمه گوگل]او مانند یک دلقک با صورت سفید و بینی قرمز لباس پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]با صورتی سفید و بینی سرخ، لباس رسمی به تن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The performance of the clown kept the public rolling about.
[ترجمه گوگل]عملکرد دلقک باعث شد تا مردم در حال غلت زدن باشند
[ترجمه ترگمان]اجرای آن دلقک همچنان در حرکت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The clown panicked the audience with a gag.
[ترجمه گوگل]دلقک با گیجی حضار را به وحشت انداخت
[ترجمه ترگمان]دلقک با یک شوخی جمعیت را وحشت زده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Robert was always the class clown .
[ترجمه گوگل]رابرت همیشه دلقک کلاس بود
[ترجمه ترگمان]رابرت همیشه دلقک کلاس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When you open the box, a clown pops out.
[ترجمه گوگل]وقتی جعبه را باز می کنید، یک دلقک بیرون می زند
[ترجمه ترگمان]وقتی جعبه رو باز می کنی دلقکی بیرون میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The star clown was considered a master of witty banter.
[ترجمه گوگل]دلقک ستاره را استاد شوخ طبعی می دانستند
[ترجمه ترگمان]دلقک ستاره یک استاد شوخی بامزه ای محسوب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He had to clown every day.
[ترجمه گوگل]او باید هر روز دلقک می کرد
[ترجمه ترگمان] اون هر روز یه دلقک داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مسخره (اسم)
flout, antic, mockery, ridicule, scoff, zany, aunt sally, irony, patch, gibe, butt, jeer, bob, jest, taunt, buffoon, clown, droll, laughingstock, staring-quarter, cut-up, witticism, merry-andrew, mickey, own-glass, pickle herring, punchball

لوده (اسم)
fool, zany, buffoon, harlequin, clown, farceur, footler, tomfool, hobbyhorse, punchinello

مقلد (اسم)
zany, mimic, clown, mime, emulator, imitator, merry-andrew

دلقک شدن (فعل)
clown

مسخرگی کردن (فعل)
mimic, buffoon, clown

انگلیسی به انگلیسی

• buffoon, jester
behave like a buffoon, behave like a fool
a clown is a performer who wears funny clothes and bright make-up, and does silly things to make people laugh.
if you clown, you do silly things to make people laugh.

پیشنهاد کاربران

1. دلقک 2. ادم لوده 3. دلقک بازی در اوردن. لودگی کردن
مثال:
a circus clown
یک دلقک سیرک
Harvey clowned around
هاروی این طرف و آن طرف دلقک بازی در می آورد.
Clown. . . some one who make a joke or behaviar funny
To clown someone is to make them look foolish or stupid through jokes, sarcasm, or ridicule.
احمق یا اسکل جلوه دادن کسی از طریق شوخی، کنایه یا تمسخر
***************************************************************************************************
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
“He clowned his friend for tripping and falling in front of everyone. ”
During a playful banter, someone might say, “Stop clowning me, I know I made a silly mistake. ”
In a comedy show, a comedian might clown an audience member for their unusual outfit choice.

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-humiliate/
We need a serous government, not a bunch of clowns.
=simpleton=dunderhead
مترادف
simpleton
dunderhead
دوستان اگر خواستید تفاوت بین Clown و Joker رو بدونید، اینه که:
هردو به معنی �دلقک� هستند. اما یک تفاوت دارند. Clown کسی است که به مهارت بیشتری نصبت به Joker نیاز داره. او خودش رو مسخره میکنه و کارهای احمقانه انجام میده که مردم بخندن. ولی Joker جک تعریف میکنه یا دیگران رو مسخره میکنه تا دیگران بخندن. Joker خودش رو به هیچ وجه مسخره نمیکنه!
...
[مشاهده متن کامل]

تفاوتشون در نوع کارشون هست.

دلقک
خنده دار
دلقک مسخره ادا در اوردن
clown ( هنرهای نمایشی )
واژه مصوب: دلقک
تعریف: شخصیت شوخ و بذله گویی که در نمایش و سیرک حرکات خنده آور می کند و لطیفه می گوید
a person in a circus who wears funny clothes and makes people laugh
دَلقَکیدَن.
دلقک یا کسی که زیادی میخندد
آدم احمق
آدم مضحک
To Clown sb به معنی مسخره کردن یک فرد هست یا ضایع کردنش
دلقک
مسخره
دلقک ^ - ^ - / - کسی که در سیرک کار میکند و مردم را میخنداند ^_^
جوکر
clown به معنی دلقک
مسخره.
دلقک
دلقک
مسخره
اسباب خنده دیگران
دلقک
I played the role ofa clown in the play
من در نمایش نقش یک دلقک را بازی کردم
دلقک، مسخره
مسخره
بازی
انسان مسخره
دلقک
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس