cloud over

جمله های نمونه

1. His miserable manner cast a cloud over the whole proceedings.
[ترجمه گوگل]رفتار رقت بار او کل جریان را زیر و رو کرد
[ترجمه ترگمان]رفتار فلاکت بار او در تمام جریان جریان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her father's illness cast a cloud over her wedding day.
[ترجمه گوگل]بیماری پدرش روز عروسی او را ابری کرد
[ترجمه ترگمان]بیماری پدرش در روز عروسیش ابری به وجود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The incident that morning still hung like a cloud over them.
[ترجمه گوگل]حادثه آن روز صبح همچنان مانند ابری بر سرشان بود
[ترجمه ترگمان]حادثه ای که آن روز صبح هنوز همچون ابری بر فراز سرشان آویخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The mushroom cloud over Hiroshima is a horrific image of war.
[ترجمه گوگل]ابر قارچی بر فراز هیروشیما تصویر وحشتناکی از جنگ است
[ترجمه ترگمان]ابر قارچ بر روی هیروشیما تصویر وحشتناکی از جنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her arrival cast a cloud over the party.
[ترجمه گوگل]ورود او ابری بر مهمانی انداخت
[ترجمه ترگمان]ورود او ابری از جمعیت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's starting to cloud over.
[ترجمه Sarah] هوا داره ابری میشه
|
[ترجمه گوگل]شروع به ابری شدن می کند
[ترجمه ترگمان]داره ابر می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fears of renewed terrorist attacks cast a cloud over the event .
[ترجمه گوگل]ترس از حملات تروریستی مجدد بر این رویداد سایه افکنده است
[ترجمه ترگمان]ترس از حملات تروریستی جدید باعث ایجاد ابری در این رویداد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The allegations cast a cloud over the Mayor's visit.
[ترجمه گوگل]این اتهامات بر بازدید شهردار سایه افکنده است
[ترجمه ترگمان]این ادعاها باعث ایجاد ابری از بازدید شهردار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was beginning to cloud over.
[ترجمه گوگل]کم کم داشت ابر می شد
[ترجمه ترگمان]کم کم داشت ابر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Although the sky is beginning to cloud over, there are still plenty of gaps where groups of stars shine through.
[ترجمه گوگل]اگرچه آسمان شروع به ابری شدن می کند، هنوز شکاف های زیادی وجود دارد که گروه هایی از ستارگان در آن می درخشند
[ترجمه ترگمان]اگر چه آسمان شروع به ابر می کند، اما هنوز شکاف فراوانی وجود دارد که در آن ها گروهی از ستارگان از آن عبور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Yussuf's unhappiness had spread a cloud over the whole orderly room.
[ترجمه گوگل]ناراحتی یوسف ابری را در تمام اتاق منظم پخش کرده بود
[ترجمه ترگمان]بدبختی Yussuf ابری را بر روی کل اتاق برپا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Armagh's injury worries cast a cloud over their preparations and Fermanagh could mount a smash and grab raid this time.
[ترجمه گوگل]نگرانی‌های آسیب‌دیدگی آرماگ بر آمادگی‌های آن‌ها سایه افکنده است و فرمانا می‌تواند این بار حمله‌ای را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]نگرانی ناشی از آسیب Armagh ابری روی preparations و Fermanagh ایجاد کرد و این دفعه حمله را شروع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This cloud over Budapest in Hungary looks uncannily like an Australian Aboriginal man.
[ترجمه گوگل]این ابر بر فراز بوداپست در مجارستان به طرز عجیبی شبیه یک مرد بومی استرالیایی است
[ترجمه ترگمان]این ابر در بوداپست در مجارستان مانند یک مرد بومی استرالیایی به طرز غیر طبیعی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On the reverse, Fujiyama with a low hanging cloud over two Japanese junks above a wave scroll and the date "1945".
[ترجمه گوگل]در پشت، فوجیما با یک ابر کم ارتفاع بر روی دو آشغال ژاپنی بالای طومار موج و تاریخ "1945"
[ترجمه ترگمان]بر عکس، Fujiyama با یک ابر آویزان آهسته بر روی دو junks ژاپنی بالای موج موج و تاریخ \"۱۹۴۵\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It can cast a dark cloud over these forums.
[ترجمه گوگل]می تواند ابر تاریکی را روی این انجمن ها پرتاب کند
[ترجمه ترگمان]این می تواند باعث ایجاد ابری سیاه در این فروم ها شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• become covered with clouds; become cloudy; become overcast

پیشنهاد کاربران

به طور ناگهانی ناراحت شدن

در مورد کاتاراکت تیره و تار شدن عدسی
ابری شدن

بپرس