clotting

جمله های نمونه

1. Cooked garlic helps to prevent blood clotting, and so reduces the risk of heart attack.
[ترجمه گوگل]سیر پخته به جلوگیری از لخته شدن خون کمک می کند و بنابراین خطر حمله قلبی را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]سیر Cooked به جلوگیری از لخته شدن خون کمک می کند و بدین ترتیب خطر حمله قلبی را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Aspirin apparently thins the blood and inhibits clotting.
[ترجمه محمدرضا سلطانی زرندی] آسپرین ظاهراً خون را رقیق می کند و از لخته شدن جلوگیری می نماید
|
[ترجمه گوگل]آسپرین ظاهراً خون را رقیق می کند و از لخته شدن خون جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]آسپرین مقدار کمی از خون و لخته شدن خون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Some types of snake venom prevent blood from clotting.
[ترجمه گوگل]برخی از انواع زهر مار از لخته شدن خون جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]برخی انواع زهر مار از لخته شدن خون جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the process of clotting, potassium is released from platelets and may also be released from white cells.
[ترجمه گوگل]در فرآیند لخته شدن، پتاسیم از پلاکت ها آزاد می شود و ممکن است از گلبول های سفید نیز آزاد شود
[ترجمه ترگمان]در فرآیند لخته شدن، پتاسیم از پلاکت ها آزاد می شود و ممکن است از سلول های سفید آزاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is a different level of blood clotting in patents who are suffering from chron- ic renal corpuscle nephritis. And the increase of blood viscosity can accelerate thrombosis in blood vessel.
[ترجمه گوگل]سطح متفاوتی از لخته شدن خون در ثبت اختراعاتی که از نفریت مزمن کورپوکلی کلیه رنج می برند وجود دارد و افزایش ویسکوزیته خون می تواند ترومبوز در رگ خونی را تسریع کند
[ترجمه ترگمان]یک سطح متفاوت از لخته شدن خون در حق ثبت اختراع وجود دارد که از chron corpuscle renal - رنج می برند و افزایش ویسکوزیته خون می تواند thrombosis را در رگ تزریق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This can activate platelets and the clotting system, which in turn slows blood flow.
[ترجمه گوگل]این می تواند پلاکت ها و سیستم لخته شدن را فعال کند که به نوبه خود جریان خون را کند می کند
[ترجمه ترگمان]این می تواند پلاکت ها و سیستم لخته کننده را فعال کند، که به نوبه خود جریان خون را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Expensive clotting factor VIII, each several hundred dollars or even a thousand dollars, but the extraordinarily high prices is a secondary issue, the most important is that money will not buy drugs.
[ترجمه گوگل]فاکتور انعقادی گران هشتم، هر کدام چند صد دلار یا حتی هزار دلار است، اما قیمت های فوق العاده بالا یک مسئله ثانویه است، مهم ترین آن این است که پول دارو نمی خرد
[ترجمه ترگمان]فاکتور انعقاد سریع هشتم، هر چند صد دلار یا حتی یک هزار دلار، اما قیمت های فوق العاده بالا یک مساله ثانویه است، مهم ترین آن ها این است که پول مواد مخدر را نخواهد خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was rushed into hospital because his blood wasn't clotting properly.
[ترجمه گوگل]او به سرعت به بیمارستان منتقل شد زیرا خونش به درستی منعقد نمی شد
[ترجمه ترگمان]او به بیمارستان هجوم اورده بود، چون خونش به درستی لخته نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It should be possible to identify every haemophiliac who received clotting factors from the donated plasma.
[ترجمه گوگل]شناسایی هر فرد هموفیلی که فاکتورهای انعقادی را از پلاسمای اهدایی دریافت کرده است، باید امکان پذیر باشد
[ترجمه ترگمان]شناسایی هر فردی که لخته شدن عوامل لخته کننده را از پلاسمای اهدا کننده دریافت می کند، امکان پذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Now that we know how to prepare safe blood products to aid clotting, this is unlikely to happen.
[ترجمه گوگل]اکنون که می دانیم چگونه فرآورده های خونی ایمن را برای کمک به لخته شدن آماده کنیم، بعید است که این اتفاق بیفتد
[ترجمه ترگمان]اکنون که می دانیم چگونه محصولات خونی ایمن را برای کمک به لخته شدن آماده کنیم، این اتفاق نخواهد افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The plastic membrane is treated to prevent this, and animal trials have shown no increased risk of clotting.
[ترجمه گوگل]غشای پلاستیکی برای جلوگیری از این امر درمان می شود و آزمایشات حیوانی هیچ افزایش خطر لخته شدن را نشان نداده است
[ترجمه ترگمان]از غشا پلاستیک برای جلوگیری از این امر استفاده می شود و آزمایش ها بر روی حیوانات هیچ خطر ابتلا به لخته شدن را نشان نداده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sitting still reduces this action, slowing blood flow and increasing the chances of clotting.
[ترجمه گوگل]بی حرکت نشستن این عمل را کاهش می دهد، جریان خون را کاهش می دهد و احتمال لخته شدن را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]نشستن هنوز هم این عمل را کاهش می دهد، جریان خون را کم می کند و احتمال لخته شدن را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Serosanguinous accumulation can be caused by cancer, usually hemangiosarcoma, idiopathic disease, trauma, clotting disorders, or left atrial rupture.
[ترجمه گوگل]تجمع سروزانگوینی می تواند ناشی از سرطان، معمولا همانژیوسارکوم، بیماری ایدیوپاتیک، تروما، اختلالات لخته شدن خون یا پارگی دهلیز چپ باشد
[ترجمه ترگمان]تجمع Serosanguinous می تواند ناشی از سرطان، معمولا hemangiosarcoma، بیماری idiopathic، اختلالات لخته کننده، یا ترک atrial است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A proteolytic enzyme in plasma that dissolves fibrin and other blood clotting factors.
[ترجمه گوگل]یک آنزیم پروتئولیتیک در پلاسما که فیبرین و سایر عوامل انعقاد خون را حل می کند
[ترجمه ترگمان]آنزیم proteolytic در پلاسما که fibrin و دیگر عوامل انعقاد خون را حل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• coagulating, forming into clots

پیشنهاد کاربران

✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : clotting ✅ تلفظ واژه: KLOT - ing ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: لخته شدن خون ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : coagul/o
[پزشکی] لخته شدن خون
clotting ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: دَلَمه شدن
تعریف: فرایند لخته شدن ترکیبات شیر یا لبنیات
انعقاد
لخته شدن خون

بپرس