اسم ( noun )
• : تعریف: a thickened lump or mass of liquid, such as blood.
• مشابه: cake, clabber, clump, coagulation, concretion, curd, embolism, glob, gob, lump, mass, thrombus
• مشابه: cake, clabber, clump, coagulation, concretion, curd, embolism, glob, gob, lump, mass, thrombus
- A clot blocking the artery could cause a heart attack.
[ترجمه گوگل] لخته ای که شریان را مسدود می کند می تواند باعث حمله قلبی شود
[ترجمه ترگمان] لخته شدن سرخرگ می تواند باعث حمله قلبی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] لخته شدن سرخرگ می تواند باعث حمله قلبی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: clots, clotting, clotted
حالات: clots, clotting, clotted
• : تعریف: of a liquid, to thicken into a semisolid lump or mass.
• مترادف: coagulate
• مشابه: cake, clabber, clump, congeal, curd, curdle, lump, mass, set, thicken
• مترادف: coagulate
• مشابه: cake, clabber, clump, congeal, curd, curdle, lump, mass, set, thicken
- Blood clots at the site of an injury in order to seal off the wound.
[ترجمه گوگل] لخته شدن خون در محل آسیب به منظور بسته شدن زخم
[ترجمه ترگمان] لخته خون در محل زخم برای جلوگیری از زخم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] لخته خون در محل زخم برای جلوگیری از زخم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: clotty (adj.)
مشتقات: clotty (adj.)
• (1) تعریف: to cause (a liquid) to thicken and solidify.
• مترادف: coagulate
• مشابه: cake, clabber, clump, congeal, curd, curdle, lump, solidify, thicken
• مترادف: coagulate
• مشابه: cake, clabber, clump, congeal, curd, curdle, lump, solidify, thicken
- She clotted the cream for the scones herself.
[ترجمه گوگل] کرم اسکون را خودش لخته کرد
[ترجمه ترگمان] برای the کرم ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] برای the کرم ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to block or prevent passage through.
• مترادف: block, clog, obstruct
• مشابه: bottleneck, stop
• مترادف: block, clog, obstruct
• مشابه: bottleneck, stop
- Reporters clotted the doorway.
[ترجمه گوگل] خبرنگاران در را مسدود کردند
[ترجمه ترگمان] خبرنگاران در آستانه در ایستادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] خبرنگاران در آستانه در ایستادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید