closure

/ˈkloʊʒə//ˈkləʊʒə/

معنی: بستار، رای کفایت مذاکرات، عمل محصور شدن، درب بطری و غیره، دربستن، خاتمه، دریچه، بسته شدن
معانی دیگر: (عمل) بستن، انسداد، گیره (سیم یا هر وسیله ای که روکش پلاستیکی نان و غیره را کیپ کند)، بست، گیرش، پایان، انتها، فرجام، تعطیل، (ریاضی) بستار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of closing or state of being closed.
مترادف: closing, shutting
مشابه: cessation, close, discontinuance, locking, sealing

(2) تعریف: something, such as a zipper, that closes an object.
مترادف: fastener
مشابه: bung, button, cork, cover, lid, plug, stop, stopper, top, zipper

(3) تعریف: an ending or concluding.
مترادف: conclusion, termination, windup
مشابه: close, cloture, completion, end, ending, finish, peroration, stop

- At the closure of the meeting, there was still the feeling that nothing was settled.
[ترجمه گوگل] در پایان جلسه هنوز این احساس وجود داشت که چیزی حل نشده است
[ترجمه ترگمان] در پایان جلسه، هنوز احساس می کرد که هیچ چیز روبه راه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the closure of kandvan tunnel
بستن تونل کندوان

2. if you don't fasten the closure of the plastic cover properly, the bread will stale faster
اگر بست کیسه ی پلاستیکی را خوب نبندی نان زودتر بیات خواهد شد.

3. The crisis has led to the closure of a number of non-essential government services.
[ترجمه گوگل]این بحران منجر به تعطیلی تعدادی از خدمات غیرضروری دولتی شده است
[ترجمه ترگمان]این بحران منجر به بسته شدن تعدادی از خدمات غیر ضروری دولتی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Why would the closure of hospitals be in the public interest ?
[ترجمه گوگل]چرا تعطیلی بیمارستان ها به نفع مردم است؟
[ترجمه ترگمان]چرا بسته شدن بیمارستان ها به نفع مردم است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The closure of the mine led to large-scale redundancies.
[ترجمه گوگل]تعطیلی این معدن منجر به تعدیل نیرو در مقیاس بزرگ شد
[ترجمه ترگمان]بسته شدن این معدن منجر به redundancies در مقیاس بزرگ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The accident caused the complete closure of the road.
[ترجمه گوگل]این تصادف باعث بسته شدن کامل جاده شد
[ترجمه ترگمان]این تصادف باعث بسته شدن کامل جاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The closure of the export department resulted in over 100 redundancies.
[ترجمه گوگل]بسته شدن بخش صادرات منجر به بیش از 100 تعدیل شد
[ترجمه ترگمان]تعطیلی بخش صادرات منجر به بیش از ۱۰۰ redundancies شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Several military bases are threatened with closure .
[ترجمه گوگل]چندین پایگاه نظامی تهدید به بسته شدن هستند
[ترجمه ترگمان]چندین پایگاه نظامی با بسته شدن تهدید شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The closure of the mine was the single most important factor in the town's decline.
[ترجمه گوگل]تعطیلی معدن تنها عامل مهم در زوال شهر بود
[ترجمه ترگمان]بسته شدن معدن مهم ترین عامل در کاهش شهر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The closure of the factory left hundreds of men unemployed.
[ترجمه گوگل]تعطیلی کارخانه صدها مرد را بیکار کرد
[ترجمه ترگمان]تعطیلی این کارخانه صدها نفر از افراد بی کار را ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The closure of the local hospital has caused a huge public outcry .
[ترجمه گوگل]بسته شدن شفاخانه محلی اعتراض مردمی را به دنبال داشته است
[ترجمه ترگمان]تعطیلی بیمارستان محلی موجب اعتراض شدید عمومی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We haven't yet been told officially about the closure.
[ترجمه گوگل]هنوز به طور رسمی در مورد تعطیلی به ما گفته نشده است
[ترجمه ترگمان]هنوز به طور رسمی راجع به قضیه خاتمه نداده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The closure of the factory dealt a lethal blow to the town.
[ترجمه گوگل]تعطیلی کارخانه ضربه مهلکی به شهر وارد کرد
[ترجمه ترگمان]تعطیلی این کارخانه ضربه ای مهلک به شهر وارد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The closure of the factory will lead to a number of job losses.
[ترجمه گوگل]تعطیلی این کارخانه منجر به از دست دادن تعدادی از مشاغل خواهد شد
[ترجمه ترگمان]تعطیلی این کارخانه به تعدادی از خسارت های شغلی منجر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. With the closure of the factory(sentence dictionary), thousands of workers have been thrown on the scrap heap.
[ترجمه گوگل]با تعطیلی کارخانه (فرهنگ جملات)، هزاران کارگر روی انبوه قراضه پرتاب شده اند
[ترجمه ترگمان]با بسته شدن این کارخانه، هزاران کارگر بر روی توده زباله پرتاب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بستار (اسم)
closure

رای کفایت مذاکرات (اسم)
closure

عمل محصور شدن (اسم)
closure

درب بطری و غیره (اسم)
closure

دربستن (اسم)
closure

خاتمه (اسم)
finish, termination, close, final, end, completion, conclusion, afterword, ending, closure, finis, epilogue

دریچه (اسم)
scuttle, gate, hatch, valve, trap, window, porthole, choke, vent, wicket, lid, closure, slacker, hatchway, sallyport, trapdoor

بسته شدن (فعل)
shut, shut down, closure, set in

تخصصی

[عمران و معماری] انسداد
[ریاضیات] دربند، بستار، بست، چسبندگی، چسبیدگی، بستگی، بسته بودن
[روانپزشکی] بستن. یکی از اصول مورد تاکید روان شناسان گشتالت، و توصیف کننده فرآیندی که بوسیله آن، ادراکات، خاطرات، اعمال و غیره کسب ثبات می کنند. یعنی بستن ذهنی فاصله، یا تکمیل فرم های ناقص، بطوری که تشکیل "کل" را بدهند.
[آمار] بستار

انگلیسی به انگلیسی

• closing; conclusion of a debate with a vote
conclude a debate by a vote
the closure of a business or factory is the permanent shutting of it.
the closure of a road or border is the blocking of it to prevent people from using it.

پیشنهاد کاربران

( رایانش ) اَنْجْلان [برامده از انجام و لان]: محیطی که انجام/اجرای یک تابع در آن شکل می گیرد.
منابع• https://vn.amoosin.com/wiki/انجلان
1. ( عمل ) بستن 2. تعطیل 3. رای کفایت مذاکرات 4. بستار. بست. بندش
مثال:
the closures will mean a rise in unemployment
تعطیلی ها ( موجب ) افزایش در بیکاری خواهد شد.
در تکمیل پیشنهاد قبلیم، متاسفانه سایت علامت های جمع رو نمایش نداده، شما خودتون بین x و y علامت جمع رو بذارین تا کد رو بفهمین
خب بچه های تازه وارد توی برنامه نویسی، بیایم یه بار برای همیشه یه معنی درست و حسابی برای این اصطلاح انتخاب کنیم و بعد این اصطلاح رو توی برنامه نویسی خوب بفهمیم و بعدش، از اون معنی ای که انتخاب کردیم طوری استفاده کنیم که این اصطلاح خوب جا بیوفته و هیچ وقت از ذهنمون پاک نشه، یکم طولانی هست ولی برنامه نویس اگه حوصله نداشته باشه، هیچ وقت برنامه نویس موفق نمیشه:
...
[مشاهده متن کامل]

closure: گِرُو
حالا چرا این معنی؟ برای جواب به این سوال اول باید بفهمین منظور از closure توی برنامه نویسی چی هست:
من از جاوااسکریپت استفاده میکنم، این کد رو در نظر بگیرین ( اگه کد ناخوانا بود جایی مثل notepad کپی پیست کنین تا درست نمایش داده بشه ) :
const outer ( x ) {
const inner = y => x y;
return inner;
};
const add10 = outer ( 10 ) ;
const final = add10 ( 5 ) // equal to outer ( 10 ) ( 5 )
هول نکنین، اولش یخده عجیب و پیچیده و گیج کننده به نظر میرسه، ولی بعد از تحلیل کد، میگین اَاَاَاَه، چقدر ساده بوده.
برای درک بهتر اول باید در مورد انواع مقادیر ( value ) بدونین، اگه اینو متوجه نشین، بقیشم متوجه نمیشین،
دو نوع مقدار داریم، primitive values و reference values
فرض کنین دو جور نقشه گنج داریم، نقشه ای که مستقیم ما رو میرسونه به گنج، و در مقابل اون نقشه ی دیگه ای داریم که وقتی به مقصد اون نقشه رسیدیم، نقشه ی دیگه ای رو پیدا میکنیم که بعدش تازه مارو مستقیم میرسونه به گنج، تفاوت primitive و reference هم همینطوره، یک primitive value برای یک متغیر ( variable ) در واقع آدرسی از حافظه هست که شما رو مستقیم میرسونه به مقدار اون، در مقابل اون یک reference value در واقع یک آدرسی هست برای یک متغیر که وقتی به مقدار اون میرسیم، توی این مقدار، آدرس دیگه ای ذخیره شده که تازه ما رو میرسونه به گنج یا همون مقدار اصلی.
primitive values: number, string, boolean, undefined, null, symbol, bigInt
reference values: Functions, Objects, Arrays, and many more other than primitives
حالا اینجا خوب میفمین که چطور حتی اگه از const برای آرایه ها یا آبجکت ها استفاده میکنیم، باز هم میتونیم تغییرشون بدیم، چون وقتی تغییرشون میدیم، در واقع فقط اون مقدار آدرس دوم رو تغییر میدیم و مقدار آدرس اول دست نخورده باقی میمونه.
حالا وقتی به این گنج یا مقدار نهایی میرسیم، توش چی هست؟ بهش میگن Abstract Syntax Tree یا به صورت مخفف AST که یه چیزی شبیه به یه آبجکت هست که هم یه نسخه متنی از اون مقدار رو داره ( توی مثال ما فانکشن ) و هم آدرس هایی که توی اون مقدار تعریف شده ( توی مثال ما پارامترهای اون فانکشن، متغیر هایی که توش تعریف شدن، متغیر هایی که از قبل از فراخوانی تعریف شده بودن و این فانکشن حالا بهش دسترسی داره که بهش میگن lexical scope، و غیره، ردپای closure هم همینجا پیدا میشه )
حالا میتونیم بریم سراغ تحلیل کد:
تابع بیرونی وقتی به وسیله add10 فراخوانی میشه، توی خودش تابعی درونی به اسم inner تعریف میکنه و بلافاصله اون تابع رو به ما بر میگردونه ( return میکنه ) و اجراش ( Execution ) تموم میشه، دقت کنین که تابع بیرونی تابع درونی رو فراخوانی نمیکنه، فقط مقدار اون متغیر رو به ما بر میگردونه، دقیقا مثل اون وقتی که به یه متد مثل addEventListener یه تابع بازگشتی ( callback function ) که از قبل تعریف شده، میدیم، اونجا هم تابع رو فراخوانی نمیکنیم، صرفا به event listener یه آدرس میدیم که کجا توی حافظه دنبال تابع بازگشتی بگرده، کار فراخوانی رو خودش بعد از این که AST تابع رو پیدا کرد، انجام میده.
دقت کردید چی شد؟ وقتی که تابع درونی داشت تعریف میشد و یه نسخه ی AST ازش تهیه میشد، آدرس همه ی متغیرهایی که اون تابع بهش نیاز داره هم توی این نسخه ذخیره شد، و به خاطر همین، memory garbage collection دیگه نمیتونه بعضی از متغیر های تابع بیرونی رو بعد از تموم شدن اجرای اون تابع بیرونی حذف کنه، چون تابع درونی هنوز آدرسهایی رو از تابع بیرونی در گرو خودش داره، مثل این میمونه که یکی میخواد رازهای خودشو پاک کنه، ولی یکی خبر داره و اجازه نمیده اون راز پاک بشه.
اجرای تابع بیرونی تموم شده، اما تابع درونی هنوز نیاز داره به اون متغیرهایی از تابع بیرونی که بعدش روش عملیات انجام بده، به این میگن closure یا گروگیری، عین این میمونه که تابع درونی متغیرهایی از تابع بیرونی رو گروگان بگیره، حالا فهمیدین چرا معنیش باید "گرو، گرو کشی، چیزی رو توی گرو داشتن" و این چیزا باشه؟
تابع درونی آدرس هایی از متغیرهای تابع بیرونی در گرو خودش ( در closure خودش ) داره که اجازه نمیده حتی بعد از تمام شدن اجرای تابع بیرونی، اون مقادیر حذف بشن.
add10 اول یه آدرس داشت از تابع بیرونی و پرانتز و آرگومان 10 ( 10 ) بهش فهموند که باید اونو فراخوانی کنه و جوابشو توی خودش ذخیره کنه، بعد از اینکه اجرای ( execution ) اون تابع تموم شد، آدرسی رو از تابع درونی گرفت، حالا مقدار add10 دیگه outer ( 10 ) نیست ( چون فراخوانیش تموم شد و حالا یه چیزی رو پس داد ) الان دیگه یه تابعه:
const add10 = y => y 10;
حالا وقتی final تابع add10 رو با دستور ( 5 ) فراخوانی میکنه، علاوه بر y بهx هم دسترسی داره و حتی بیشتر از اون، مقدار 10 رو جای x گذاشته و حالا باید مقدار 5 رو جای y بذاره و اجرا رو تموم کنه.
کاربرد closure هم همینه، گاهی لازمه به بعضی پارامتر ها یا همه ی اونها از یه تابع، یه آرگومان یکسان بدیم ( میدونین که آرگومان و پارامتر یکی هستن، پارامتر رو وقتی استفاده میکنیم که میخوایم برای یه تابع، متغیرهایی رو تعریف کنیم، و آرگومان رو وقتی استفاده میکنیم که میخوایم موقع فراخوانی اون تابع جای اون پارامتر یه مقدار تعیین کنیم ) ، وقتی لازمه یه آرگومان یکسان رو بارها به یه تابع بدیم، میایم عوضش خود تابع رو به 2 تابع بیرونی و درونی تقسیم میکنیم، به تابع بیرونی پارامترهایی رو میدیم که قراره آرگومان های یکسان بخوره، و به تابع درونی پارامترهایی رو میدیم که قراره آرگومانهای متفاوت بخوره. بعد مثل مثال بالا موقع فراخوانی دیگه لازم نیست هی هر دو آرگومان رو بدیم، کافیه فقط یه بار آرگومان تابع بیرونی رو تعیین کنیم و بعد از اون فقط یه آرگومان بدیم، وقتیم که لازم بود به هر دو پارامتر، آرگومان متفاوت بدیم مثل مثال بالا کافیه موقع فراخوانی دوبار از پرانتز و مقدار درون اون استفاده کنیم که به اجرا کننده کد بفهمونیم پرانتز اول مال تابع بیرونی و پرانتز دوم مال تابع درونی ایه که از تابع بیرونی برگشت داده شده:
add ( 10 ) ( 5 )
امیدوارم که خوب توضیح داده باشم و خدا به عنوان زکات علم قبول کنه و ذخیره ای بشه برای آخرت
موفق باشین.

A situation in which a school factory etc. is permanently shut
انسداد. مسدودی ( مسیر )
جمع بندی، پایان بندی، اختتامیه
پذیرش و فایق آمدن
پایان بندی ( در سینما )
منعقد و بسته شدن ( در مورد یک معامله )
[حقوق]
مختومه کردن یا شدن
مثال : The average length of time to closure was 65 days for files that were not referred to the COURT,
میانگین مدت زمان مختومه شدن برای پرونده هایی که به دادگاه ارجاع نشده بودند 65 روز بود.
closure ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: بست 3
تعریف: تماس اندام های تولید با یکدیگر به گونه ای که جریان هوا به طور کامل مسدود شود |||متـ . انسداد 2
تعطیلی
اتمام؛ تتمیم
به سرانجام رساندن
Closure یعنی محل بسته
"It's noun and it means "closing down
بستگی
انسداد
به عنوان اسم: تعطیلی
The closure of the factory brought poverty to the town
تعطیلی آن کارخانه موجب فقر در شهر شد
بستن دایمی ( کارخانه، مدرسه، اداره . . . )
به سرانجام خود رسیدن ( یک رویداد یا احساس )
خاصیت بسته بودن یک مجموعه در ریاضیات
اگر دو ویژگی زیر را داشته باشد:
1 - جمع دو عضو از مجموعه مورد نظر باز هم عضوی از همان مجموعه باشد
2 - ضرب عضوی از مجموعه مورد نظر در یک عدد اسکالر باز هم عضوی از همان مجموعه باشد
توقیف
achieves closure
کنار آمدن یا پذیرفتن مصیبت
تعطیل شدن ( یک مکان )
مفهوم کلوژر داخل جاوااسکریپت به شدت رایج هست و بحثی گیج کننده برای تازه واردها.
همینطور که دوستمون در مورد برنامه نویسی اشاره کردن که کانسپت کلوژر درونش چی هست داخل جاوااسکریپت هم مفهوم کلوژر به این معنی هست که معین میکنه کدوم متغیرهای داخلی از بیرون قابل دسترس باشن حتی بعد از ریترن شدن تابع و تمام شدن آن.
...
[مشاهده متن کامل]

رستگاری
کلاسور
1. بستن دائمی مکانی ( تعطیلی )
2. بستن جاده ( موقت )
3. پایان، خاتمه
خاتمه
پایان
اتمام
( درمورد وضعیتی سخت و بد ) کنار آمدن، پذیرفتن
بسندگی، کفایت
بند آمدگی ، گیر کردگی ، بسته شدگی
[برنامه نویسی] بستار. مفهوم بستار نخستین بار در زبان های تابع گرا مطرح شد. بستار یک میدان دید پایا و ماندگار ایجاد می کند، بستار امکان ارجاع به یک ناحیه ( میدان دید ) و استفاده از متغیرهای محلی آن ناحیه
...
[مشاهده متن کامل]
را حتی پس از خارج شدن اجرا از آن ناحیه فراهم می سازد. به نوعی می توان گفت تابع بی نامی است که امکان استفاده از متغیرهای محلی بلوکی که در آن تعریف شده است را پس از خارج شدن اجرا از آن بلوک فراهم می سازد.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٥)

بپرس