closeمی شه نزدیک
closestمیشه نزدیکترین
closestمیشه نزدیکترین
صمیمی ترین
خودمانی، نزدیک
✔کلوسِست
❌کلوزِست
KLOW
�
suhst
❌کلوزِست
�
نزدیک* خودمانی* best friend*
نزدیک، خودمانی
نزدیک از
نزدیک
نزدیک شدن به . . . .
مثلا در آمار نزدیک شدن ( میل کردن ) به توزیع نرمال
مثلا در آمار نزدیک شدن ( میل کردن ) به توزیع نرمال
نزدیکان
اولین
نزدیک به یک مقاله خوب انتخاب شود امری ضروری است
نزدیکتراز
نزدیکترین
چسبنده
بهترین دوست،
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)