1. We both are too closefisted to the dearest in our life.
[ترجمه گوگل]ما هر دوی ما بیش از حد به عزیزترین افراد زندگی خود نزدیک هستیم
[ترجمه ترگمان]هر دوی ما در زندگی خود بیش از حد closefisted
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Don't be closefisted in expressing your affection to your beloved lover, to your parents and to your friends who are waiting for it.
[ترجمه گوگل]در ابراز محبت خود به معشوق محبوبتان، به پدر و مادر و دوستانتان که منتظر آن هستند، سختگیر نباشید
[ترجمه ترگمان]از ابراز محبت خود نسبت به معشوق عزیزت، به پدر و مادرت و دوستان خود که منتظرش هستند ابراز محبت نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. But let me find you in failure closefisted hold.
[ترجمه گوگل]اما اجازه بده تو را در شکست محکمی پیدا کنم
[ترجمه ترگمان] ولی بذار تو رو توی \"closefisted closefisted\" پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. For a donation; you know how closefisted he is.
[ترجمه گوگل]برای کمک مالی؛ می دانی که او چقدر صمیمی است
[ترجمه ترگمان]برای یک اهدا، شما می دانید که او چقدر احمق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There's no point in asking Horace for a donation; you know how closefisted he is.
[ترجمه گوگل]هیچ فایده ای ندارد که از هوراس کمک بخواهیم می دانی که او چقدر صمیمی است
[ترجمه ترگمان]هیچ دلیلی وجود ندارد که از هوراس درخواست کمک کنیم؛ می دانید که او چقدر احمق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید