🔸 معادل فارسی:
• رازدار بودن
• محتاطانه عمل کردن
• اطلاعات را پیش خود نگه داشتن
- - -
## 🔸 تعریف ها:
1. ** ( محاوره ای – اصلی ) :** کسی که اطلاعات یا احساساتش را آشکار نمی کند و آن ها را نزد خود نگه می دارد.
... [مشاهده متن کامل]
- مثال: He played the negotiations close to the vest.
او در مذاکرات خیلی محتاطانه و رازدارانه عمل کرد.
2. ** ( فرهنگی – اجتماعی ) :** توصیف فردی که در تصمیم گیری یا بیان نظر، بسیار محافظه کار و کنترل شده است.
- مثال: She keeps her plans close to the vest.
او برنامه هایش را پیش خودش نگه می دارد.
- - -
## 🔸 مترادف ها:
secretive – reserved – guarded – discreet – tight - lipped
- - -
## 🔸 مثال ها:
• He kept his strategy close to the vest.
او استراتژی اش را پیش خودش نگه داشت.
• She’s very close to the vest about her personal life.
او درباره ی زندگی شخصی اش خیلی رازدار است.
• The company played it close to the vest during negotiations.
شرکت در طول مذاکرات خیلی محتاطانه عمل کرد.
• رازدار بودن
• محتاطانه عمل کردن
• اطلاعات را پیش خود نگه داشتن
- - -
## 🔸 تعریف ها:
1. ** ( محاوره ای – اصلی ) :** کسی که اطلاعات یا احساساتش را آشکار نمی کند و آن ها را نزد خود نگه می دارد.
... [مشاهده متن کامل]
- مثال: He played the negotiations close to the vest.
او در مذاکرات خیلی محتاطانه و رازدارانه عمل کرد.
2. ** ( فرهنگی – اجتماعی ) :** توصیف فردی که در تصمیم گیری یا بیان نظر، بسیار محافظه کار و کنترل شده است.
- مثال: She keeps her plans close to the vest.
او برنامه هایش را پیش خودش نگه می دارد.
- - -
## 🔸 مترادف ها:
- - -
## 🔸 مثال ها:
او استراتژی اش را پیش خودش نگه داشت.
او درباره ی زندگی شخصی اش خیلی رازدار است.
شرکت در طول مذاکرات خیلی محتاطانه عمل کرد.
پنهانکاری کردن