close the door upon
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی:
در را به روی چیزی بستن / پایان دادن به چیزی / قطع ارتباط با گذشته
در زبان محاوره ای:
درشو بست، پرونده شو بست، دیگه تمومش کرد، گذاشتش کنار، در گذشته رو بست
- - -
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( استعاری – احساسی ) :**
بیان تصمیمی برای پایان دادن به یک رابطه، دوره، یا تجربه ی گذشته
مثال:
> She closed the door upon that chapter of her life.
> اون در اون فصل از زندگیشو بست.
2. ** ( موقعیتی – قاطعانه ) :**
برای توصیف لحظه ای که فرد تصمیم می گیره چیزی رو پشت سر بذاره و جلو بره
مثال:
> It’s time to close the door upon regret and move forward.
> وقتشه درِ پشیمونی رو ببندی و بری جلو.
3. ** ( ادبی – نمادین ) :**
در متون ادبی یا دراماتیک، این عبارت نماد قطع ارتباط با گذشته یا عبور از مرحله ای خاصه
مثال:
> He closed the door upon his old self.
> اون درِ گذشته ی خودش رو بست.
- - -
🔸 مترادف ها:
leave behind – shut out – move on – let go – end – walk away – bury the past
در را به روی چیزی بستن / پایان دادن به چیزی / قطع ارتباط با گذشته
در زبان محاوره ای:
درشو بست، پرونده شو بست، دیگه تمومش کرد، گذاشتش کنار، در گذشته رو بست
- - -
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( استعاری – احساسی ) :**
بیان تصمیمی برای پایان دادن به یک رابطه، دوره، یا تجربه ی گذشته
مثال:
> اون در اون فصل از زندگیشو بست.
2. ** ( موقعیتی – قاطعانه ) :**
برای توصیف لحظه ای که فرد تصمیم می گیره چیزی رو پشت سر بذاره و جلو بره
مثال:
> وقتشه درِ پشیمونی رو ببندی و بری جلو.
3. ** ( ادبی – نمادین ) :**
در متون ادبی یا دراماتیک، این عبارت نماد قطع ارتباط با گذشته یا عبور از مرحله ای خاصه
مثال:
> اون درِ گذشته ی خودش رو بست.
- - -
🔸 مترادف ها: