close shave

/ˌkloʊsˈʃeɪv//ˌkləʊsˈʃeɪv/

ته تراشی (ریش)، از خطر جستن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) danger narrowly avoided.
مترادف: near miss
مشابه: escape, getaway

جمله های نمونه

1. A new razor gives a close shave.
[ترجمه گوگل]یک تیغ جدید اصلاح نزدیکی را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]یه تیغ جدید تیغ رو اصلاح می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I had a close shave this morning, some idiot almost knocked me off my bike.
[ترجمه مجید] امروز صبح خطری از بیخ گوشم گذشت، یه احمق نزدیک بود مرا از دوچرخه بیاندازد
|
[ترجمه گوگل]من امروز صبح یک اصلاح نزدیک انجام دادم، یک احمق نزدیک بود مرا از دوچرخه ام بیاندازد
[ترجمه ترگمان]من امروز صبح خیلی از خودم رو اصلاح کردم یه احمقی بود که من رو از bike پرت کرد بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You had a close shave, but you knew when you accepted this job that there would be risks.
[ترجمه گوگل]شما یک اصلاح نزدیک داشتید، اما زمانی که این کار را پذیرفتید، می دانستید که خطراتی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تو یه اصلاح خوب داشتی، اما وقتی این شغل رو قبول کردی، می دونستی که ریسک وجود داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A sharp razor gives a close shave.
[ترجمه گوگل]یک تیغ تیز اصلاح نزدیکی به شما می دهد
[ترجمه ترگمان]یک تیغ تیز او را اصلاح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. United had a close shave when Liverpool almost scored.
[ترجمه گوگل]زمانی که لیورپول نزدیک بود به گل برسد، یونایتد یک اصلاح نزدیک داشت
[ترجمه ترگمان]زمانی که لیورپول گل زنی را به ثمر رساند، منچستر چهره خود را تراشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Phew, that was a close shave.
[ترجمه گوگل]فوو، این یک اصلاح نزدیک بود
[ترجمه ترگمان] اه، اون یه اصلاح صورت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It had been a very close shave.
[ترجمه گوگل]خیلی نزدیک تراشیده بود
[ترجمه ترگمان]ریش تراشی خیلی نزدیکی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And so we all had a close shave once a term.
[ترجمه گوگل]و بنابراین همه ما یک بار در ترم یک بار اصلاح می‌کردیم
[ترجمه ترگمان]و بنابراین همه ما یه زمانی یه اصطلاح معروف رو شروع کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Had a close shave by the looks of you.
[ترجمه گوگل]با توجه به ظاهر شما یک اصلاح نزدیک انجام دادم
[ترجمه ترگمان] با قیافه تو صورتم رو اصلاح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It also gives a clean,[sentence dictionary] close shave when needed.
[ترجمه گوگل]همچنین در صورت نیاز یک تراشیدن تمیز و [فرهنگ جمله‌ای] نزدیک می‌دهد
[ترجمه ترگمان]همچنین در صورت نیاز به یک فرهنگ لغت تمیز (جمله حبس ابد)نزدیک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Yes. I'd feel very comfortable after having a close shave.
[ترجمه گوگل]آره من بعد از یک اصلاح نزدیک احساس راحتی می کنم
[ترجمه ترگمان]آ ره بعد از اینکه صورتم را اصلاح کردم، خیلی احساس راحتی می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fortunately, Mr. A had a close shave but avoided an accident.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه آقای الف از نزدیک اصلاح کرد اما از تصادف جلوگیری کرد
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه آقای \"ای\" ریش داشت ولی از تصادف دوری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That was a close shave . The car just missed that perambulator.
[ترجمه گوگل]این یک اصلاح نزدیک بود ماشین فقط آن پرامبولاتور را از دست داد
[ترجمه ترگمان]این یه اصلاح خیلی نزدیک بود ماشین فقط کالسکه اش رو از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I can't seem to get a close shave around my chin area.
[ترجمه گوگل]به نظر نمی‌رسد که نمی‌توانم اطراف ناحیه چانه‌ام را کاملا اصلاح کنم
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد که دور سرم را اصلاح کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Would you like to have a close shave?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید یک اصلاح نزدیک داشته باشید؟
[ترجمه ترگمان]دوست داری یه اصلاح خوب داشته باشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• miraculous escape, narrow escape from serious danger or trouble, near disaster, near miss

پیشنهاد کاربران

A close shave is an idiom that refers to a situation in which someone narrowly avoids danger or disaster. It can also refer to a situation in which someone barely succeeds at something.
اصطلاحی است که به موقعیتی اطلاق می شود که در آن کسی به سختی از خطر یا یک فاجعه قِسر در می رود. همچنین می تواند به موقعیتی اشاره کند که در آن کسی به سختی در کاری موفق می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

I had a close shave this morning when a car almost hit me on my way to work.
The team had a close shave in the final minutes of the game, but they managed to win.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/close-shave• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/close-shave
خطر از بیخ گوشم گذشت.
قسر در رفتن
have a close shave:
خطر از بیخ گوش گذشتن، در فارسی از اصطلاح ( ( به خیر گذشت ) ) استفاده میکنیم.
I had a close shave this morning.
امروز صبح خطر از بیخ گوشم گذشت، ( ( به خیر گذشت ) )
بیخ خطر بودن
نزدیک خطر

بپرس