close quarters

/ˌkloʊsˈkwɔ:təz//ˌkləʊsˈkwɔ:təz/

(در اصل) محل مستحکم در کشتی (که از آنجا با دشمنانی که به کشتی وارد شده بودند نبرد می کردند)، جای تنگ و خفه، جای کوچک و پر ازدحام، جای کوچک و پر ازدحام نبرد تن به تن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a narrow, confined space.

(2) تعریف: close proximity, esp. in hand-to-hand combat.

جمله های نمونه

1. When you see famous people at close quarters, they always appear much smaller than you imagined them.
[ترجمه گوگل]وقتی افراد مشهور را از نزدیک می بینید، همیشه کوچکتر از آنچه تصور می کردید به نظر می رسند
[ترجمه ترگمان]وقتی اشخاص معروف را در محل نزدیکی می بینید، همیشه خیلی کوچک تر از آنچه تصور می کنید به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The troops had been fighting at close quarters.
[ترجمه گوگل]نیروها از نزدیک در حال نبرد بودند
[ترجمه ترگمان]سربازان در نزدیکی یکدیگر می جنگیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When an extended family is living together at close quarters, even minor irritations can grow out of all proportion.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک خانواده بزرگ در کنار هم زندگی می کنند، حتی ناراحتی های جزئی نیز می تواند بی اندازه رشد کند
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک خانواده توسعه یافته در مناطق نزدیک با هم زندگی می کنند، حتی ناراحتی های جزئی نیز می توانند از هر نسبت بزرگ شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They had to breach the walls at close quarters and then scale them, using ladders and fighting-towers.
[ترجمه گوگل]آنها مجبور بودند از فاصله نزدیک دیوارها را بشکنند و سپس با استفاده از نردبان و برج های جنگی از دیوارها عبور کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبور بودند تا دیواره ای نزدیک را زیر پا بگذارند و سپس با استفاده از نردبان و برج های مبارزه آن ها را از بین ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I had seen it happen at close quarters because I am his caddie.
[ترجمه گوگل]من از نزدیک دیده بودم که این اتفاق می افتد زیرا من کادی او هستم
[ترجمه ترگمان]من دیده بودم که این اتفاق در قسمت نزدیک رخ داده است، چون من پادوی او هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At close quarters a rifle is almost useless.
[ترجمه گوگل]در فاصله نزدیک یک تفنگ تقریبا بی فایده است
[ترجمه ترگمان]نزدیک غروب یک تفنگ تقریبا بی فایده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He had observed Franklin Roosevelt at close quarters and absorbed many of his techniques.
[ترجمه گوگل]او فرانکلین روزولت را از نزدیک مشاهده کرده بود و بسیاری از تکنیک های او را جذب کرده بود
[ترجمه ترگمان]او فرانکلین روزولت را در محله های نزدیک دیده بود و بسیاری از تکنیک های او را جذب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Living at such close quarters with them, Anne found herself at odds with the princesses.
[ترجمه گوگل]آنی که در چنین محله های نزدیک با آنها زندگی می کرد، خود را در تضاد با شاهزاده خانم ها یافت
[ترجمه ترگمان]آن که در این نزدیکی با آن ها زندگی می کرد، آن با شاهزاده خانم روبه رو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He wishes to inspect at close quarters all the actors in this drama.
[ترجمه گوگل]او مایل است تمام بازیگران این درام را از نزدیک بررسی کند
[ترجمه ترگمان]او می خواهد که تمام بازیگران این نمایش را با دقت بازرسی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His eyes searching hers from very close quarters, he chuckled when she hastily lowered her lashes.
[ترجمه گوگل]چشمانش که از نزدیک چشمان او را جستجو می‌کردند، وقتی او با عجله مژه‌هایش را پایین انداخت، نیشخندی زد
[ترجمه ترگمان]در حالی که با عجله lashes را پایین می برد، با دهان بسته خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Flights in close quarters can also lead to back pain, swollen ankles, leg cramps and psychological distress.
[ترجمه گوگل]پروازهای نزدیک نیز می تواند منجر به کمردرد، تورم مچ پا، گرفتگی عضلات پا و ناراحتی روانی شود
[ترجمه ترگمان]پروازها در بخش های نزدیک هم می تواند منجر به کمر درد، قوزک پا، گرفتگی عضلات پا و درد روانی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The battle continued at close quarters.
[ترجمه گوگل]نبرد در فاصله نزدیک ادامه یافت
[ترجمه ترگمان]نبرد در نزدیکی خود ادامه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The soldiers got fired into at close quarters.
[ترجمه گوگل]سربازان در محله های نزدیک تیراندازی کردند
[ترجمه ترگمان]سربازان از نزدیک به داخل هجوم بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But the observation of its close quarters is crossed however much academic place abstraction, fictitious change.
[ترجمه گوگل]اما مشاهدات نزدیک آن هر چقدر هم که انتزاع مکان آکادمیک، تغییرات ساختگی باشد، تلاقی می‌کند
[ترجمه ترگمان]با این حال مشاهده بخش های نزدیک آن، با توجه به تغییر مکان آکادمیک و تغییر ساختگی، از بین رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Because you know in such close quarters, it could be trouble.
[ترجمه گوگل]از آنجا که می دانید در چنین شرایط نزدیک، ممکن است مشکل ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]چون تو این محله خیلی نزدیکی می دونی ممکنه دردسر درست کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• state of being very crowded, state of having little room

پیشنهاد کاربران

نزدیک
ضیق، چهاردیواری ( منظور یعنی یک جای کوچک که آدماباید چسبیده بهم باشن )
تنگِ هم، خیلی نزدیکِ هم، فشرده
a situation of being uncomfortably close to someone or something

بپرس