انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
کْلویستِرِر
معادل فارسی:
راهب منزوی – گوشه نشین – عزلت گزین – کسی که در صومعه یا دیر زندگی می کند
🔁 مترادف ها:
recluse, monk, nun, hermit, contemplative, friar, abbot, ascetic, solitary
🧠 مثال ها:
... [مشاهده متن کامل]
The cloisterer spent most of his days in prayer and meditation. راهب منزوی بیشتر روزهایش را در دعا و مراقبه سپری می کرد.
She decided to become a cloisterer after a spiritual awakening. پس از یک بیداری معنوی، تصمیم گرفت گوشه نشین شود.
The monastery was home to many cloisterers who dedicated their lives to God. آن صومعه محل زندگی بسیاری از راهبان منزوی بود که زندگی شان را وقف خدا کرده بودند.
معادل فارسی:
راهب منزوی – گوشه نشین – عزلت گزین – کسی که در صومعه یا دیر زندگی می کند
🔁 مترادف ها:
🧠 مثال ها:
... [مشاهده متن کامل]
The cloisterer spent most of his days in prayer and meditation. راهب منزوی بیشتر روزهایش را در دعا و مراقبه سپری می کرد.
She decided to become a cloisterer after a spiritual awakening. پس از یک بیداری معنوی، تصمیم گرفت گوشه نشین شود.
The monastery was home to many cloisterers who dedicated their lives to God. آن صومعه محل زندگی بسیاری از راهبان منزوی بود که زندگی شان را وقف خدا کرده بودند.