cloister

/ˌklɔɪstər//ˈkloɪstə/

معنی: صومعه، دیر، ایوان، راهرو سرپوشیده
معانی دیگر: منزوی کردن، خلوت گزیدن، کناره گرفتن در، راهبه خانه، خانقاه، دیر (convent هم می گویند)، زندگی رهبانی، رهبانیت، خلوتکده، خلوتگاه، گوشه ی عزلت، (در صومعه یا کلیسا) راهرو سر پوشیده (که راهبان در آن رهروی و تسبیح شماری می کنند) رواق، اطاق یا سلول راهبان وتارکان دنیا، گوشه نشینی کردن، درصومعه گذاشتن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a place such as a monastery or convent where people live secluded religious lives.
مترادف: abbey, convent, monastery, nunnery, priory
مشابه: friary, hermitage, novitiate

- The monks live a quiet and disciplined life in the cloister.
[ترجمه گوگل] راهبان در صومعه زندگی آرام و منظمی دارند
[ترجمه ترگمان] راهبان زندگی آرام و منظمی را در صومعه زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: any place of seclusion.
مترادف: sanctum
مشابه: haven, hermitage, ivory tower, refuge, retreat, seclusion

- She considered her tiny den her cloister, and she was never to be disturbed there.
[ترجمه گوگل] او لانه ی کوچک خود را صومعه ی خود می دانست و هرگز در آنجا مزاحم نمی شد
[ترجمه ترگمان] در صومعه خود به نظرش کوچک می آمد، و هرگز کسی مزاحمش نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: in architecture, a covered walkway around the inside of a building, facing an open central courtyard.
مشابه: arbor, gallery, walkway

- We walked along the cloister viewing the garden in the courtyard.
[ترجمه گوگل] در امتداد صومعه قدم زدیم و باغ را در حیاط تماشا کردیم
[ترجمه ترگمان] در محوطه حیاط، در حیاط قدم زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cloisters, cloistering, cloistered
مشتقات: cloistral (adj.)
• : تعریف: to seclude in or as if in a monastery or convent.
مترادف: seclude, sequester
مشابه: confine, immure, isolate, segregate, withdraw

- She was cloistered in a nearby convent.
[ترجمه گوگل] او در صومعه ای نزدیک اسیر بود
[ترجمه ترگمان] در یک صومعه مجاور زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. St. Francis of Assisi originally founded the cloister which now encloses a garden and well.
[ترجمه گوگل]سنت فرانسیس آسیزی در ابتدا صومعه ای را تأسیس کرد که اکنون یک باغ و چاه را در بر می گیرد
[ترجمه ترگمان]سنت فرانسیس of در اصل، صومعه را که اکنون باغ را دربرگرفته است تاسیس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You can't see down that part of the cloister leading off from the chapel into the convent.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید آن قسمت از صومعه را که از نمازخانه به صومعه منتهی می شود، ببینید
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید آن قسمت از صومعه را که از کلیسای صومعه خارج می شود ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. From the cool of this cloister the island-dotted sea shimmered in the sunlight.
[ترجمه گوگل]از خنکای این صومعه، دریای خال‌خالی جزیره زیر نور خورشید می‌درخشید
[ترجمه ترگمان]از خنکی این محوطه، امواج دریا در زیر نور خورشید می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The cloister linked the most important elements of an abbey together.
[ترجمه گوگل]صومعه مهم ترین عناصر یک صومعه را به هم مرتبط می کرد
[ترجمه ترگمان]صومعه مهم ترین عناصر یک صومعه را به هم ربط داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The ancient cloister was a structure of red brick picked out with white stone.
[ترجمه گوگل]صومعه باستانی سازه ای از آجر قرمز بود که با سنگ سفید انتخاب شده بود
[ترجمه ترگمان]محوطه قدیمی یک ساختمان آجری قرمز بود که با سنگ سفید از آن بیرون امده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He coiled around the moist cloister pillars.
[ترجمه گوگل]دور ستون های مرطوب صومعه پیچید
[ترجمه ترگمان]دور ستون های مرطوب و مرطوب حلقه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You may still long for cloister, but learn this lesson first.
[ترجمه گوگل]ممکن است همچنان آرزوی صومعه داشته باشید، اما ابتدا این درس را یاد بگیرید
[ترجمه ترگمان]شاید هنوز برای دیر کردن دیر باشد، اما اول این درس را یاد بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the cloister, what is called the "government" is only an intermeddling with authority, an interference which is always questionable.
[ترجمه گوگل]در صومعه، آنچه «حکومت» نامیده می‌شود، تنها مداخله‌ای با اقتدار است، دخالتی که همیشه مورد سؤال است
[ترجمه ترگمان]در صومعه، آنچه که \"دولت\" نامیده می شود تنها یک intermeddling با قدرت است، یک تداخل که همیشه سوال برانگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When I stepped out of the cloister I had no idea where my path would lead.
[ترجمه گوگل]وقتی از صومعه بیرون آمدم، نمی دانستم مسیر من به کجا می رسد
[ترجمه ترگمان]وقتی از محوطه بیرون رفتم نمی دانستم که راه من کجاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To furnish ( a building ) with a cloister.
[ترجمه گوگل]مبله کردن (ساختمان) با صومعه
[ترجمه ترگمان]برای تهیه کردن (یک ساختمان)با یک صومعه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A photograph of the Pingnan Cloister Garden.
[ترجمه گوگل]عکسی از باغ صومعه پینگنان
[ترجمه ترگمان]عکسی از باغ Pingnan Cloister
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the cloister, hell is accepted in advance as a post obit on paradise.
[ترجمه گوگل]در صومعه، جهنم از قبل به عنوان پستی در بهشت ​​پذیرفته می شود
[ترجمه ترگمان]در صومعه، دوزخ به منزله مساعده میراث در بهشت پذیرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A cloister that opens strategically, looking for the right amount of sun, light and views.
[ترجمه گوگل]صومعه ای که به طور استراتژیک باز می شود و به دنبال مقدار مناسبی از خورشید، نور و مناظر است
[ترجمه ترگمان]یک صومعه که به طور استراتژیک باز می شود و به دنبال مقدار صحیح نور خورشید، نور و نما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They went out into the still, shadowy cloister garden.
[ترجمه گوگل]آنها به باغ صومعه ای ساکت و سایه دار رفتند
[ترجمه ترگمان]به حیاط ساکت و تاریک محوطه رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صومعه (اسم)
abbey, monastery, convent, nunnery, cloister, friary, minster

دیر (اسم)
abbey, monastery, convent, cloister

ایوان (اسم)
cloister, portal, balcony, veranda, verandah, porch, portico, patio, lanai

راهرو سرپوشیده (اسم)
cloister

تخصصی

[عمران و معماری] راهروی سرپوشیده
[زمین شناسی] راهروی سرپوشیده

انگلیسی به انگلیسی

• convent; monastery; covered walkway
shut away; shut up in a convent or monastery
a cloister is a paved, covered area round a square in a monastery or a cathedral.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A secluded place, often for religious purposes 🏰
🔍 مترادف: Monastery
✅ مثال: The monks lived in a secluded cloister.
خلوت کردن

بپرس