clod

/ˈklɑːd//klɒd/

معنی: خاک، کلوخ، لخته، دلمه
معانی دیگر: کلوخه، گل خشکیده، آدم احمق، بی شعور، پخمه، هالو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: cloddish (adj.), cloddy (adj.), cloddishly (adv.), cloddishness (n.)
(1) تعریف: a lump of earth or clay.
مترادف: clump, lump
مشابه: chunk, glob, gob, hunk, mass, sod, wad

(2) تعریف: a dull, stupid person; blockhead.
مترادف: blockhead, dolt, lummox, oaf
مشابه: ass, dope, dullard, dunce, dunderhead, idiot, jerk, knucklehead, lout, moron, nincompoop, numskull

جمله های نمونه

1. a clod thrower must be answered with stones
کلوخ انداز را پاداش سنگ است

2. Their hooves threw up clods of earth as they galloped across the field.
[ترجمه گوگل]سم‌های آن‌ها هنگام تاختن به زمین، کلوخه‌های خاکی را پرتاب کردند
[ترجمه ترگمان]وقتی چهار نعل از میدان عبور کردند، hooves از کلوخ ها بالا رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My boots were caked in big clods of wet earth.
[ترجمه گوگل]چکمه های من در توده های بزرگی از خاک خیس بسته شده بود
[ترجمه ترگمان]چکمه های من در کلوخ ها بزرگ از خاک خیس پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Was Cullam a complete clod or did he realise how macabre his words had been?
[ترجمه گوگل]آیا کولام یک کلوخ کامل بود یا متوجه شد که کلماتش چقدر خفن بوده اند؟
[ترجمه ترگمان]آیا او فهمیده بود که کلمات او چقدر وحشتناک بوده است یا نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They are about as strong as dried clods of mud.
[ترجمه گوگل]آنها تقریباً به اندازه توده های خشک شده گل قوی هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها تقریبا به اندازه clods خشک گل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He picked up a dirt clod and flung it toward the window.
[ترجمه گوگل]کلوخ خاکی را برداشت و به سمت پنجره پرت کرد
[ترجمه ترگمان]کلوخ کثافت را برداشت و آن را به سوی پنجره پرت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Even a computer clod like me can find it, or stumble on it by accident.
[ترجمه گوگل]حتی یک کلود کامپیوتری مثل من می تواند آن را پیدا کند یا تصادفاً روی آن بیفتد
[ترجمه ترگمان]حتی یک تکه کلوخ هم مثل من می تواند آن را پیدا کند یا با تصادف به آن برخورد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I like looking at the clods of earth hitting their faces, covering their chests, hiding them, completing something.
[ترجمه گوگل]دوست دارم به توده های زمین نگاه کنم که به صورتشان برخورد می کنند، سینه شان را می پوشانند، پنهان می کنند، چیزی را کامل می کنند
[ترجمه ترگمان]دوست دارم کلوخ ها را بر چهره آن ها نگاه کنم، سینه آن ها را پوشانده و آن ها را پنهان کنم، آن ها را پنهان کنم، چیزی را به اتمام برسانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Gods, how those clods had wailed when they had seen his proud lion-masked visage!
[ترجمه گوگل]خدایا، آن کلوخ ها چه زاری کرده بودند وقتی چهره ی نقاب شیری مغرور او را دیدند!
[ترجمه ترگمان]خدایان که چهره proud او را دیده بودند ناله و زاری می کردند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His plimsolls were now caked in heavy clods of wet earth and his jersey was already wet from his soaked mackintosh.
[ترجمه گوگل]پولمسال های او اکنون در توده های سنگین خاک خیس قرار گرفته بود و پیراهن او قبلاً از ماکینتاش خیس شده اش خیس شده بود
[ترجمه ترگمان]اکنون plimsolls در کلوخ ها سنگین از خاک خیس پوشیده شده بود و جرسی از آن بارانی از بارانی خیس پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Don't be such a clod!
[ترجمه گوگل]اینقدر کلوخ نباش!
[ترجمه ترگمان]بچه بازی در نیار!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mary shivered and turned away as the first clods of earth thudded on to the coffin.
[ترجمه گوگل]مریم به لرزه افتاد و وقتی اولین کلوخه های زمین به سمت تابوت کوبیدند، برگشت
[ترجمه ترگمان]مری لرزید و چون اولین کلوخ ها را بر روی تابوت کوبید، از او دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It should also produce less clods and thus minimise lifting damage.
[ترجمه گوگل]همچنین باید کلوخه های کمتری تولید کند و در نتیجه آسیب بلند کردن را به حداقل برساند
[ترجمه ترگمان]همچنین باید شن کمتری تولید کند و در نتیجه آسیب بلند کردن را به حداقل برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She picked up a clod of earth on the mountain, and insisted it was a treasure.
[ترجمه گوگل]او یک توده خاک روی کوه برداشت و اصرار کرد که این یک گنج است
[ترجمه ترگمان]یک تکه زمین روی کوه برداشت و اصرار کرد که آن گنج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خاک (اسم)
country, ground, land, earth, soil, grave, tomb, territory, clod, dirt, dust, glebe

کلوخ (اسم)
clod

لخته (اسم)
lobe, clod, flocculation, thrombus, coagulum

دلمه (اسم)
congelation, clod, flocculation, coagulum, gelatine, jelly, gelatin, gel, posset

تخصصی

[زمین شناسی] کلوخ، کلوخک، کلوخ گل خشک شده، خاک بهم چسبیده و سخت شده . (خاک شناسی): تجمع ذرات خاک که بطور مصنوعی تشکیل شده است. مقایسه شود با: خاک واحد. (معدن کاری / استخراج): یک اصطلاح معدنکاری/ استخراج برای شیل مستحکم شده به مقدار کم یا ضعیف و نرم (یا به رس سخت خاکی) خصوصاً شیلی که در رابطه نزدیک با زغال سنگ یا بلافاصله در بالای یک رگه زغال سنگ یافت می شود. چون در هنگام کار، این شیل به کلوخه تبدیل می شود، بدین نام خوانده می شود.
[خاک شناسی] کلوخه

انگلیسی به انگلیسی

• lump of earth; stupid or dense person
a clod is a large lump of earth.

پیشنهاد کاربران

در دامپزشکی: توده ای تکان پذیر در جلوی سینه و زیر گردن گاو

بپرس