clockwork

/ˈklɑːˌkwərk//ˈklɒkwɜːk/

معنی: چرخ های ساعت، منظم وخودکار
معانی دیگر: هر دستگاه ساعت مانند (که دارای چرخ دندانه دار و فنر و غیره باشد مثلا در برخی عروسک های متحرک)، دستگاه و روش کار ساعت، گردش چر  های ساعت، گردش چرخهای ساعت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: like clockwork
• : تعریف: the mechanical system and parts of a clock, or a similar mechanism.

جمله های نمونه

1. clockwork toys
اسباب بازی های مکانیکی

2. like clockwork
بسیار منظم و دقیق و هموار

3. The tape was driven by a clockwork motor.
[ترجمه گوگل]نوار توسط یک موتور ساعت حرکت می کرد
[ترجمه ترگمان]نوار با موتور ماشین حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After the clockwork of the watch was cleaned the watch kept perfect time.
[ترجمه گوگل]پس از تمیز کردن ساعت ساعت، ساعت در زمان مناسب نگه داشته شد
[ترجمه ترگمان]بعد از ساعت کشیک ساعت، ساعت تمیز و مرتب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Like clockwork, he cranks out a new book every year.
[ترجمه گوگل]او مانند ساعت، هر سال یک کتاب جدید منتشر می کند
[ترجمه ترگمان]او هر سال کتاب جدیدی را بیرون می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Queen's holiday is arranged to go like clockwork, everything pre-planned to the minute.
[ترجمه گوگل]تعطیلات ملکه طوری تنظیم شده است که مانند ساعت پیش برود، همه چیز از قبل برنامه ریزی شده است
[ترجمه ترگمان]تعطیلات ملکه قرار است مثل ساعت حرکت کند، همه چیز قبل از هر دقیقه برنامه ریزی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The sports day went like clockwork, with every race starting and finishing on time.
[ترجمه گوگل]روز ورزش مانند ساعت بود و هر مسابقه به موقع شروع می شد و به پایان می رسید
[ترجمه ترگمان]روز ورزش مانند ساعت حرکت می کرد و هر مسابقه شروع می شد و به مرور زمان تمام می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In this country the trains are regular as clockwork.
[ترجمه گوگل]در این کشور قطارها به صورت ساعتی منظم هستند
[ترجمه ترگمان]در این کشور قطارها مثل عقربه ساعت منظم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Like clockwork the three nurses and I followed along with the male radio voice and did a ten-minute exercise routine.
[ترجمه گوگل]مثل ساعت، من و سه پرستار همراه با صدای رادیو مرد دنبال کردیم و یک تمرین ده دقیقه ای انجام دادیم
[ترجمه ترگمان]درست مثل ساعت سه پرستار و من با صدای رادیو گوش به دنبالش راه افتادم و یک ورزش ده دقیقه ای انجام دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Gilfach Iago and Inclino Top continued like clockwork and gave us no surprises.
[ترجمه گوگل]گیلفاچ یاگو و اینکلینو تاپ مانند ساعتی ادامه دادند و هیچ غافلگیری نکردند
[ترجمه ترگمان]Gilfach Iago و Inclino تاپ مثل ساعت کار می کردند و هیچ چیز غافلگیر کننده ای به ما نمی دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At 6:30 every evening, like clockwork, Ari went out to milk the cows.
[ترجمه گوگل]ساعت 6:30 هر شب، مثل ساعت، آری برای دوشیدن گاوها بیرون می رفت
[ترجمه ترگمان]ساعت ۶: ۳۰ هر شب، مثل ساعت \"آری\" رفت سراغ گاوها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Like clockwork, she goes to the local health clinic every third month for three new cycles of free birth control pills.
[ترجمه گوگل]مانند ساعت، او هر سه ماه یک بار برای سه دوره جدید قرص های ضد بارداری رایگان به کلینیک بهداشتی محلی می رود
[ترجمه ترگمان]مانند ساعت، او هر ماه برای سه چرخه جدید قرص های کنترل تولد رایگان به کلینیک سلامت محلی می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These Rhodes lay like clockwork, though of course they all have a poor period, a sort of resting period.
[ترجمه گوگل]این رودس مانند ساعت قرار گرفته اند، البته همه آنها دوره ضعیفی دارند، نوعی دوره استراحت
[ترجمه ترگمان]این رودس مانند عقربه ساعت کار می کرد، هر چند که آن ها دوره سختی داشتند، نوعی دوره استراحت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It so happened that the mainspring of my clockwork mouse had broken that very morning.
[ترجمه گوگل]اتفاقاً همان روز صبح چشمه اصلی موش ساعتی من شکست
[ترجمه ترگمان]همین طور اتفاق افتاد که دلیل اصلی موش من آن روز صبح نیز شکسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Sometimes it ran like clockwork, sometimes-as I wrote at the time-it ran like the movie Clockwise.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات مانند ساعت کار می کرد، گاهی اوقات - همانطور که در آن زمان نوشتم - مانند فیلم Clockwise اجرا می شد
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها مثل ساعت کار می کرد، گاهی - همان طور که در زمان نوشته بودم - مثل فیلم Clockwise بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چرخ های ساعت (اسم)
clockwork

منظم و خودکار (صفت)
clockwork

تخصصی

[ریاضیات] ساعت کار

انگلیسی به انگلیسی

• machinery that makes a clock run
clockwork is machinery in some toys or models that makes them move or operate when they are wound up with a key.
if something happens like clockwork, it happens without problems or delays.

پیشنهاد کاربران

کوک
his boat works with clockwork
قایق او با کوک کار می کند
چرخ دنده
کوکی
پرندگان کوکی clockwork birds
Like clockwork کنایه از اینه که همه چیز خیلی با نظم و برنامه پیش می ره. مثل ساعت. . .
اسباب بازی کوکی
به سرعت

بپرس