• : تعریف: in or turning in the direction in which a clock's hands turn. (Cf. counterclockwise.)
جمله های نمونه
1.
در جهت عقربه های ساعت
2. He told the children to start moving clockwise around the room.
[ترجمه باران] او به بچه ها گفت که در جهت عقربه های ساعت دور اتاق حرکت کنند
|
[ترجمه گوگل]او به بچه ها گفت که در جهت عقربه های ساعت در اتاق حرکت کنند [ترجمه ترگمان]او به بچه ها گفت که در جهت عقربه های ساعت در جهت عقربه های ساعت حرکت کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Rotate the head clockwise and counterclockwise.
[ترجمه گوگل]سر را در جهت عقربه های ساعت و خلاف جهت عقربه های ساعت بچرخانید [ترجمه ترگمان]چرخاندن سر در جهت عقربه های ساعت و جهت عقربه های ساعت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In our picture, clockwise from top left, are James Brown, Helen Taylor and Holly Jones.
[ترجمه گوگل]در تصویر ما، در جهت عقربه های ساعت از بالا سمت چپ، جیمز براون، هلن تیلور و هالی جونز هستند [ترجمه ترگمان]در تصویر ما، در جهت عقربه های ساعت از چپ، جیمز براون، هلن تیلور و هالی جونز هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Turn the lid clockwise if you want to fasten it tightly.
[ترجمه گوگل]اگر میخواهید درب را محکم ببندید، آن را در جهت عقربههای ساعت بچرخانید [ترجمه ترگمان]اگر می خواهید آن را محکم ببندید در جهت عقربه های ساعت بچرخانید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Please turn the key in a clockwise direction.
[ترجمه گوگل]لطفا کلید را در جهت عقربه های ساعت بچرخانید [ترجمه ترگمان]لطفا کلید را در جهت عقربه های ساعت بچرخانید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Turn the dial in a clockwise direction.
[ترجمه گوگل]صفحه را در جهت عقربه های ساعت بچرخانید [ترجمه ترگمان]صفحه را در جهت عقربه های ساعت بچرخانید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Turn the knob clockwise/in a clockwise direction.
[ترجمه گوگل]دستگیره را در جهت عقربه های ساعت بچرخانید [ترجمه ترگمان]عقربه های ساعت را در جهت عقربه های ساعت بچرخانید و در جهت عقربه های ساعت بچرخانید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Turn the tap clockwise.
[ترجمه گوگل]شیر را در جهت عقربه های ساعت بچرخانید [ترجمه ترگمان]ضربه را در جهت عقربه های ساعت بچرخانید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Clockwise from above: Tatiana is a single parent.
[ترجمه گوگل]در جهت عقربه های ساعت از بالا: تاتیانا یک والد مجرد است [ترجمه ترگمان]Clockwise از بالا: تاتیانا یک والد تنها است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Does it go clockwise or anti-clockwise? clockwise?
[ترجمه گوگل]در جهت عقربه های ساعت حرکت می کند یا خلاف جهت عقربه های ساعت؟ در جهت عقربه های ساعت؟ [ترجمه ترگمان]آیا در جهت عقربه های ساعت یا خلاف جهت عقربه های ساعت حرکت می کند؟ در جهت عقربه های ساعت؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Turn the key clockwise.
[ترجمه باران] کلید را در جهت عقربه های ساعت بچرخانید
|
[ترجمه گوگل]کلید را در جهت عقربه های ساعت بچرخانید [ترجمه ترگمان]کلید را در جهت عقربه های ساعت بچرخانید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Above: Clockwise from top - Lotus filter and foam; charcoal for chemical filters.
[ترجمه گوگل]بالا: در جهت عقربه های ساعت از بالا - فیلتر و فوم نیلوفر آبی زغال چوب برای فیلترهای شیمیایی [ترجمه ترگمان]بالا: از فیلتر پایین - و فوم، زغال برای فیلترهای شیمیایی استفاده کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Swing clockwise for 3 turns.
[ترجمه گوگل]برای 3 دور در جهت عقربه های ساعت بچرخانید [ترجمه ترگمان]Swing جهت عقربه های ساعت در جهت عقربه های ساعت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
در جهت ساعت (قید)
clockwise
در جهت گردش عقربه های ساعت (قید)
clockwise
تخصصی
[عمران و معماری] درجهت گردش عقب ساعت [کامپیوتر] در جهت ساعت . [زمین شناسی] ساعتگرد [نساجی] چرخش در جهت عقربه های ساعت [ریاضیات] راستگرد، در جهت عقربه های ساعت، ساعتگرد، ساعتگون
انگلیسی به انگلیسی
• in the direction that the hands of a clock move in the direction that the hands of a clock move when something moves in a clockwise direction, it moves in a circle, in the same direction as the hands on a clock.
پیشنهاد کاربران
ساعتگرد/در جهت ساعت. چرخش هر چیزی در جهت عقربه های ساعت.
✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : clock/wise ✅ تلفظ واژه: KLOK - wīz ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: هم جهت با چرخش عقربه های ساعت ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی :
[پزشکی] هم جهت با چرخش عقربه های ساعت
clockwise ( فیزیک ) واژه مصوب: ساعتگَرد تعریف: ویژگی آنچه چرخش آن در جهت حرکت عقربه های ساعت است
Clockwise motion ( abbreviated CW ) proceeds in the same direction as a clock's hands: from the top to the right, then down and then to the left, and back up to the top. The opposite sense of rotation or revolution is ( in Commonwealth English ) anticlockwise ( ACW ) or ( in North American English ) counterclockwise ( CCW ... [مشاهده متن کامل]
Clockwise motion : حرکت ساعتگرد Anticlockwise : پادساعتگرد تو ریاضیات هم زیاد میاد
ساعتگرد معنی اصلیش ساعتگرده واقعا بعضی کلمه ها را اباندیسی درست ترجمه نمی کنه