clock watcher

جمله های نمونه

1. I want a worker, not a clock watcher.
[ترجمه گوگل]من کارگر می خواهم نه ساعت نگهدار
[ترجمه ترگمان]من یک کارگر می خواهم، نه یک نگهبان ساعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I was a notorious black sheep and clock watcher at that time. I was often caught short.
[ترجمه گوگل]من در آن زمان یک گوسفند سیاه بدنام و نگهبان ساعت بودم اغلب کوتاه آمدم
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، من یک ناظر معروف و معروف در آن زمان بودم غالبا گرفتار می شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His boss told him to work hard and not be clock watcher.
[ترجمه گوگل]رئیسش به او گفت که سخت کار کند و مراقب ساعت نباشد
[ترجمه ترگمان]رئیسش به او گفت که سخت کار کند و مراقب ساعت نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In his last post he was known as a clock watcher . If he comes that game here, he'll lose his job.
[ترجمه گوگل]او در آخرین پست خود به عنوان یک ساعت نگهدار شناخته شد اگه اون بازی بیاد اینجا کارش رو از دست میده
[ترجمه ترگمان]در آخرین پستش به عنوان یک نگهبان ساعت شناخته شد اگر او این بازی را به اینجا آورد، کارش را از دست خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Firms want to believe that workers are there because they love it, she adds. 'So if you want to grease the wheels in your favor, you can't be a clock watcher or just be in it for the money.
[ترجمه گوگل]او اضافه می کند که شرکت ها می خواهند باور کنند که کارگران آنجا هستند زیرا آنها آن را دوست دارند بنابراین، اگر می‌خواهید چرخ‌ها را به نفع خود چرب کنید، نمی‌توانید نگهبان ساعت باشید یا فقط برای پول در آن باشید
[ترجمه ترگمان]او اضافه می کند: شرکت ها می خواهند باور کنند که کارگران آنجا هستند چون آن را دوست دارند بنابراین اگر می خواهید چرخ ها را به نفع خود چرب کنید، شما نمی توانید یک ناظر ساعت باشید و یا فقط به خاطر پول در آن باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His boss told him to work hard and not be a clock watcher.
[ترجمه گوگل]رئیسش به او گفت که سخت کار کند و نظاره گر ساعت نباشد
[ترجمه ترگمان]رئیسش به او گفت که سخت کار کند و یک نگهبان ساعت نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• person who is eager for the time to pass (at work, school etc.); one who watches the time in a close manner

پیشنهاد کاربران

مثال؛
For example, a coworker might say, “Don’t be a clock - watcher. We still have a lot of work to do. ”
During a meeting that is running longer than expected, someone might jokingly say, “I can see some clock - watchers in the room getting antsy. ”
...
[مشاهده متن کامل]

If someone consistently leaves the office right at the end of the workday, a coworker might comment, “Looks like John is a clock - watcher. He never stays a minute longer. ”

ادمی که همش منتظره تایم کاریش تموم بشه
ادم زیر در رو

بپرس