clock rate

/klɑːkˈreɪt//klɒkreɪt/

نر  زمان سنجی

جمله های نمونه

1. In particular, they used a molecular clock rate derived from invertebrates, which is slower than the one based on vertebrates.
[ترجمه گوگل]به طور خاص، آنها از یک نرخ ساعت مولکولی مشتق شده از بی مهرگان استفاده کردند که کندتر از نرخی است که بر اساس مهره داران است
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، آن ها از یک نرخ ساعت مولکولی مشتق از بی مهرگان استفاده کردند که آهسته تر از the است که براساس مهره داران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The relation between the synchronization of clock rate and the zeroth law of thermodynamics, and the relation between the singularity theorem and the third law of thermodynamics are pointed out.
[ترجمه گوگل]به رابطه بین همگام سازی نرخ ساعت و قانون صفر ترمودینامیک و رابطه بین قضیه تکینگی و قانون سوم ترمودینامیک اشاره شده است
[ترجمه ترگمان]رابطه بین همزمانی سرعت ساعت و قانون zeroth ترمودینامیک و رابطه بین قضیه تکین و قانون سوم ترمودینامیک مشخص شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. CPU speed is influenced by several factors, including clock rate, word size, cache and instruction set size.
[ترجمه گوگل]سرعت CPU تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله نرخ ساعت، اندازه کلمه، حافظه پنهان و اندازه مجموعه دستورالعمل قرار دارد
[ترجمه ترگمان]سرعت CPU تحت تاثیر چندین عامل، از جمله سرعت ساعت، اندازه کلمه، حافظه نهان و اندازه مجموعه دستورالعمل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Their clock rate are continually improved and their embedded memory and peripherals grow fast, but the performance of the transfer between I/O channel and the memory is still poor.
[ترجمه گوگل]نرخ ساعت آنها به طور مداوم بهبود می یابد و حافظه جاسازی شده و تجهیزات جانبی آنها به سرعت رشد می کنند، اما عملکرد انتقال بین کانال I/O و حافظه هنوز ضعیف است
[ترجمه ترگمان]نرخ ساعت آن ها پیوسته بهبود می یابد و حافظه embedded و لوازم جانبی به سرعت رشد می کنند، اما عملکرد انتقال بین کانال I \/ O و حافظه هنوز ضعیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. That command 1the clock rate command .
[ترجمه گوگل]آن دستور 1 فرمان نرخ ساعت است
[ترجمه ترگمان]این فرمان یک فرمان سرعت پالس ساعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Its superscalar capabilities are not aggressive, but a higher clock rate is expected.
[ترجمه گوگل]قابلیت های فوق اسکالر آن تهاجمی نیست، اما نرخ کلاک بالاتری انتظار می رود
[ترجمه ترگمان]قابلیت های سوپر اسکالر آن پرخاشگر نیستند، اما انتظار می رود که نرخ کلاک بالاتر مورد انتظار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A new synthesis method of baseband echo power spectrum, which adopts Direct Digital Synthesis (DDS) technology, reduces greatly the clock rate and data memory.
[ترجمه گوگل]یک روش سنتز جدید طیف توان پژواک باند پایه، که از فناوری سنتز دیجیتال مستقیم (DDS) استفاده می کند، سرعت ساعت و حافظه داده را تا حد زیادی کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]یک روش سنتز جدید برای طیف توان بازتابی baseband، که بهره گیری از فن آوری دیجیتال مستقیم (DDS)را اتخاذ می کند، نرخ کلاک و حافظه داده را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Data is transmitted out of the FIFO at a transmit clock rate using a transmit address pointer incremented at the transmit clock rate.
[ترجمه گوگل]داده ها به خارج از FIFO با نرخ ساعت ارسال با استفاده از یک نشانگر آدرس انتقال که در نرخ ساعت ارسال افزایش می یابد، منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]داده از FIFO ها خارج از FIFO انتقال داده می شود و با استفاده از سیگنال حامل نشان می دهد که در نرخ ساعت انتقال داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The number of stages completed each second is given by the so - called clock rate.
[ترجمه گوگل]تعداد مراحل تکمیل شده در هر ثانیه توسط به اصطلاح نرخ ساعت داده می شود
[ترجمه ترگمان]تعداد مراحل تکمیل شده هر ثانیه با نرخ کلاک نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So they dropped the performance not only by reducing the clock rate, but also by truncating the L2 cache.
[ترجمه گوگل]بنابراین آنها عملکرد را نه تنها با کاهش نرخ ساعت، بلکه با کوتاه کردن حافظه نهان L2 کاهش دادند
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها عملکرد را نه تنها با کاهش نرخ ساعت، بلکه با استفاده از حافظه نهان L۲، کاهش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The results has shown, it is possible to get measurement precision of clock rate about 10-14 during the period of one month.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داده است که می توان دقت اندازه گیری نرخ ساعت را در حدود 10-14 در طول دوره یک ماهه بدست آورد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داده است که اندازه گیری دقیق نرخ ساعت در طول مدت یک ماه ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some major puzzles in black hole theory and General Relativity, including Hawking radiation, information puzzle, singularity theorem and synchronization of clock rate, are presented.
[ترجمه گوگل]برخی از معماهای اصلی در نظریه سیاهچاله و نسبیت عام، از جمله تابش هاوکینگ، پازل اطلاعات، قضیه تکینگی و همگام سازی نرخ ساعت، ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]برخی از معماهای بزرگ در تیوری حفره سیاه و نسبیت عام، از جمله تشعشعات هاوکینگ، معمای اطلاعات، قضیه singularity و همزمانی نرخ کلاک ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With the zero-th law of thermodynamics equivalent to the transitivity of clock rate synchronization, the above-mentioned conclusion can also be obtained.
[ترجمه گوگل]با قانون صفر ترمودینامیک معادل گذر همگام سازی نرخ ساعت، نتیجه فوق الذکر را نیز می توان به دست آورد
[ترجمه ترگمان]با قانون صفر - th در ترمودینامیک معادل با transitivity سرعت پالس ساعت، می توان نتیجه فوق ذکر شده را نیز بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The synthesis results show this FFT structure can run at 52MHZ clock rate in XC4025E - This FFT structure is easy to expand more points FFT structure.
[ترجمه گوگل]نتایج سنتز نشان می‌دهد که این ساختار FFT می‌تواند با نرخ کلاک 52 مگاهرتز در XC4025E اجرا شود - این ساختار FFT به راحتی می‌تواند نقاط بیشتری ساختار FFT را گسترش دهد
[ترجمه ترگمان]نتایج سنتز نشان می دهد که ساختار FFT می تواند در نرخ ساعت ۵۲ MHZ در XC۴۰۲۵E اجرا شود - این ساختار FFT می تواند ساختار FFT بیشتر را توسعه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] سرعت ساعت .
[برق و الکترونیک] آهنگ ساعت آهنگ انتقال بیتها یا کلمه ها از یکی از بخشهای داخلی کامپیوتر به بخش دیگر .

انگلیسی به انگلیسی

• frequency of a clock signal in computers measured in megahertz

پیشنهاد کاربران

بپرس