اسم ( noun )
عبارات: around the clock
عبارات: around the clock
• : تعریف: a mechanical or electric device, other than a watch, for measuring or indicating time.
• مترادف: timekeeper, timepiece
• مشابه: chronometer, time clock
• مترادف: timekeeper, timepiece
• مشابه: chronometer, time clock
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: clocks, clocking, clocked
حالات: clocks, clocking, clocked
• : تعریف: to measure the time or speed of, using a clock or watch.
• مترادف: time
• مشابه: measure
• مترادف: time
• مشابه: measure
- We clocked the horse at thirty miles per hour.
[ترجمه F.a.t.e.m.e] ما اسب را با سرعت ۳۰ مایل در ساعت تنظیم کردیم|
[ترجمه گوگل] ما اسب را با سرعت 30 مایل در ساعت تنظیم کردیم[ترجمه ترگمان] ساعت ۳۰ مایل در ساعت با اسب برخورد کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to record by a time clock one's arriving at or leaving work (fol. by "in" or "out").
• مترادف: punch in, punch out
• مترادف: punch in, punch out
- We clock in around 7:00 am and clock out around three in the afternoon.
[ترجمه گوگل] ساعت حدوداً 7:00 صبح و ساعت حدود سه بعد از ظهر
[ترجمه ترگمان] ساعت ۷ در حدود ساعت ۷ صبح ساعت سه بعد از ظهر ساعت سه بیرون از ظهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ساعت ۷ در حدود ساعت ۷ صبح ساعت سه بعد از ظهر ساعت سه بیرون از ظهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a small emblem embroidered or woven on the side of a sock or stocking.