cloak

/kloʊk//kləʊk/

معنی: عبا، رداء، جبه، خرقه، در لفافه پیچیدن، پنهان کردن
معانی دیگر: با عبا یا ردا پوشاندن، پوشش، نهانساز، لفافه، نهان داشتن، پوشاندن، ردا، شنل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a long, loose outer garment that drapes around one's shoulders and has no sleeves.
مترادف: cape, capote, cope, mantle
مشابه: aba, burnoose, mantelet, mantelletta, pelisse, poncho, robe, tabard

- The wizard wore a black velvet cloak that nearly touched the floor.
[ترجمه گوگل] جادوگر یک شنل مشکی مخملی پوشیده بود که تقریباً زمین را لمس می کرد
[ترجمه ترگمان] جادوگری ردای مخمل سیاه پوشیده بود که نزدیک بود کف اتاق را لمس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: something that conceals or envelops.
مترادف: mantle, shroud, veil
مشابه: blind, cloud, cover, disguise, lid, mask

- He went about in a cloak of mystery.
[ترجمه گوگل] او در ردای اسرارآمیز به اطراف رفت
[ترجمه ترگمان] او با یک شنل نامریی به اطراف نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cloaks, cloaking, cloaked
مشتقات: cloakless (adj.)
• : تعریف: to conceal or cover with or as if with a cloak.
مترادف: disguise, mantle, shroud, veil
متضاد: uncloak
مشابه: cloud, conceal, cover, enrobe, enshroud, envelop, mask, obscure, occult, wrap

- He cloaked his thoughts in silence.
[ترجمه گوگل] افکارش را در سکوت پنهان کرد
[ترجمه ترگمان] او افکارش را در سکوت پنهان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They were cloaked against the cold.
[ترجمه گوگل] آنها در برابر سرما روپوش داشتند
[ترجمه ترگمان] آن ها در برابر سرما نامریی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he tried to cloak his real intention
او کوشید منظور واقعی خود را پنهان بدارد.

2. he stole to his mistress' chamber under the cloak of night
او در تاریکی شب،دزدانه به اتاق معشوق رفت.

3. Pride may lurk under a threadbare cloak.
[ترجمه گوگل]غرور ممکن است در زیر شنل نخی کمین کند
[ترجمه ترگمان]غرور ممکن است زیر شنل نامریی پنهان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A borrowed cloak does not keep one warm.
[ترجمه گوگل]شنل عاریتی آدم را گرم نمی کند
[ترجمه ترگمان]یک ردای قرضی آدم را گرم نگه نمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Don't have thy cloak to make when it begins to rain.
[ترجمه گوگل]هنگامی که باران شروع می شود، شنل خود را برای ساختن نداشته باشید
[ترجمه ترگمان]وقتی باران شروع می شود تا باران ببارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She threw a heavy woollen cloak over her shoulders.
[ترجمه گوگل]شنل پشمی سنگینی را روی شانه هایش انداخت
[ترجمه ترگمان]شنل پشمی سنگینی روی شانه هایش انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He pulled the hood of his cloak over his head to avoid recognition.
[ترجمه گوگل]کلاه شنلش را روی سرش کشید تا شناخته نشود
[ترجمه ترگمان]شنل را روی سرش کشید تا مطمئن نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The author prefers to hide behind a cloak of anonymity.
[ترجمه گوگل]نویسنده ترجیح می دهد در پشت ردای گمنامی پنهان شود
[ترجمه ترگمان]نویسنده کتاب ترجیح می دهد پشت شنل گمنامی پنهان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He wore a black cloak, like a pantomime villain.
[ترجمه گوگل]او یک شنل سیاه پوشیده بود، مانند یک شرور پانتومیم
[ترجمه ترگمان]شنل سیاه پوشیده بود، مثل a pantomime
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Love keeps the cold out better than a cloak.
[ترجمه گوگل]عشق بهتر از شنل سرما را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]عشق سرما را بهتر از یک شنل نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They left under the cloak of darkness.
[ترجمه گوگل]زیر ردای تاریکی رفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها از زیر شنل تاریکی بیرون رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She is wearing a red cloak with a hood.
[ترجمه گوگل]او یک شنل قرمز با مقنعه پوشیده است
[ترجمه ترگمان]شنل قرمزی با کاپوت قرمز پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Although the sun shine, leave not your cloak at home.
[ترجمه گوگل]اگرچه آفتاب می تابد، اما شنل خود را در خانه نگذارید
[ترجمه ترگمان]اگر چه خورشید می درخشد، cloak را در خانه نگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The political party is used as a cloak for terrorist activities.
[ترجمه آرشام @arsham_snow2] از این حزب سیاسی به عنوان یک پوشش برای فعالیت های تروریستی استفاده می شود.
|
[ترجمه گوگل]حزب سیاسی به عنوان پوششی برای فعالیت های تروریستی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]حزب سیاسی به عنوان یک شنل برای فعالیت های تروریستی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The long cloak she was wearing enveloped her completely.
[ترجمه گوگل]شنل بلندی که پوشیده بود او را کاملا پوشانده بود
[ترجمه ترگمان]شنل بلندش را کام لا احاطه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عبا (اسم)
aba, cloak

رداء (اسم)
cloak, burnous, burnouse, mantle, robe, toga

جبه (اسم)
cloak, toga, cassock, gaberdine

خرقه (اسم)
cloak, sackcloth, mantle, robe, gown, stole, hairshirt

در لفافه پیچیدن (فعل)
cloak, enfold

پنهان کردن (فعل)
cloak, hide, shadow, cover, mask, conceal, closet, cache, wrap, disguise, dissemble, secrete, dissimulate

تخصصی

[نساجی] نوعی لباس

انگلیسی به انگلیسی

• loose sleeveless outer garment that fastens at the neck and hangs down the back; mask, disguise; something that covers, something which conceals
cover, conceal
a cloak is a wide, loose coat that fastens at the neck and does not have sleeves.
you can use cloak to refer to something which is intended to hide the truth.
to cloak something means to cover it or hide it.

پیشنهاد کاربران

to disguise . . . with the cloak of . . .
ردای . . . به تنِ . . . پوشاندن
( باطن چیزی را با ظاهری فریبنده پوشاندن، توجیه و بهانه ی دروغین برای چیزی یا کاری آوردن، کاری را "تحت لوای" چیزی انجام دادن )
...
[مشاهده متن کامل]

مترادف:
by the mantle of. . .
in the name of. . .
under the banner of. . .
مثال:
We are mistaken if we think that the territory of formal analysis can simply be isolated from other concerns, protected by the mantle of “free expression”.
اشتباه است اگر گمان کنیم که قلمرو تحلیل فُرم را می توان –به بهانه ی ( تحت لوای ) دفاع از "بیان آزاد" - به سادگی از دیگر دغدغه ها جدا کرد.

cloak of night
از تاریکی شب ( برای پنهان شدن استفاده کردن )
بالا پوش
ترجمه آشوری ، از زرتشت نیچه:
زشت اید؟ پس، برادران، خود را با بلندپایگی، بالاپوشِ زشتان، بپوشانید
“You are ugly? Well then, my brothers, wrap the sublime around you, the cloak of the ugly” ( Z 1. 10 )
A cloak is anything that conceals or hides something, like an over - sized
سرپوش گذاشتن
( مجازاً ) مخفی کردن، در پرده نگاه داشتن
( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
۱ - در پس چیزی پنهان کردن
۲ - عبا، شنل
They can cloak their malice in devine righteousness and their curses in piety
اسم:ردا فعل:پوشاندن ( حقیقت، احساسات )
شنل

بپرس