clitoris

/klaɪˈtɔˌrɪs//ˈklɪtərɪs/

معنی: خروسک، چوچوله
معانی دیگر: (کالبدشناسی) خروسه، بظر، چوله

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: clitoral (adj.)
• : تعریف: a small, sensitive erectile organ of the female genitals, somewhat corresponding to the penis in the male.

جمله های نمونه

1. Clitoridectomy (removal of the clitoris) and infibulation (sewing up the entrance to the vagina) are more common in a polygamous than in a monogamous society.
[ترجمه گوگل]کلیتوریدکتومی (برداشتن کلیتوریس) و انفیبولاسیون (دوختن ورودی واژن) در جامعه چند همسری شایع تر از جامعه تک همسری است
[ترجمه ترگمان]Clitoridectomy (جدا کردن the)و infibulation (دوخت و دوز بر روی مهبل)بیشتر در چند همسر رایج هستند تا در یک جامعه تک همسر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Furthermore, the clitoris is obviously the principal female pleasure organ, and it has no reproductive function.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، کلیتوریس به وضوح ارگان اصلی لذت زن است و هیچ عملکرد تولید مثلی ندارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، the مشخصا عضو اصلی لذت بخش است و هیچ تابع مولد وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Reduced blood supply to the clitoris can prevent it from becoming properly engorged.
[ترجمه گوگل]کاهش خون رسانی به کلیتوریس می تواند از انباشتگی مناسب آن جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]کاهش عرضه خون به the می تواند از تبدیل شدن به engorged به درستی جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Oral stimulation of the clitoris or vulva.
[ترجمه گوگل]تحریک دهانی کلیتوریس یا فرج
[ترجمه ترگمان]تحریک شفاهی of یا vulva
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To study a new method for clitoris reconstruction with good appearance and sexual sensibility.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه روشی جدید برای بازسازی کلیتوریس با ظاهر خوب و حساسیت جنسی
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه یک روش جدید برای بازسازی clitoris با ظاهر خوب و حساسیت جنسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The group's analyses and redefinition of the clitoris were originally published in a book I edited, entitled A New View of a Woman's Body: An Illustrated Guide.
[ترجمه گوگل]تحلیل‌ها و تعریف مجدد این گروه از کلیتوریس در ابتدا در کتابی با عنوان دیدگاه جدیدی از بدن یک زن: راهنمای مصور منتشر شد که من ویرایش کردم
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل های این گروه و تعریف مجدد of در ابتدا در کتابی که من ویرایش کردم، با عنوان یک نمایش جدید از بدن زن: یک راهنمای Illustrated چاپ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This occurs because the location of the clitoris is not conducive to orgasm during sexual act.
[ترجمه گوگل]این به این دلیل است که محل کلیتوریس برای ارگاسم در حین عمل جنسی مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]این اتفاق به این دلیل رخ می دهد که موقعیت of برای رسیدن به ارضا جنسی در طول عمل جنسی مساعد نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Locate your clitoris at the top of your vulva just below where your pubic hair begins.
[ترجمه گوگل]کلیتوریس خود را در بالای فرج خود درست زیر جایی که موهای ناحیه تناسلی شما شروع می شود قرار دهید
[ترجمه ترگمان]قسمت حساس آلت جنسی خود را در همان جایی که موهای pubic شروع می شود پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The penis and the clitoris are homologous structures.
[ترجمه گوگل]آلت تناسلی و کلیتوریس ساختارهای همولوگ هستند
[ترجمه ترگمان]The و the ساختارهای مشابهی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Labium, clitoris, is lumbago to disease of what department of gynaecology belong to?
[ترجمه گوگل]لابیوم، کلیتوریس، آیا کمر به بیماری کدام بخش از زنان و زایمان است؟
[ترجمه ترگمان]labium، زنان حساس، کمر درد کمر به کدام قسمت از gynaecology تعلق دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. FemaleThe patient waits in size labium, clitoris, cervix place is most common.
[ترجمه گوگل]زن بیمار در اندازه لبیوم منتظر می ماند، کلیتوریس، محل دهانه رحم شایع ترین است
[ترجمه ترگمان]بیمار FemaleThe منتظر است تا labium، clitoris، دهانه رحم بیش ترین عمومیت را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Accepted after stimulation, the clitoris erectile congestive quickly.
[ترجمه گوگل]پس از تحریک پذیرفته شده، کلیتوریس نعوظ احتقانی به سرعت
[ترجمه ترگمان]پذیرفته شدن بعد از تحریک، نام the erectile congestive به سرعت ختم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We have already noted the large clitoris in the hyaena and the spider monkey.
[ترجمه گوگل]قبلاً به کلیتوریس بزرگ در کفتار و میمون عنکبوتی اشاره کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما قبلا به clitoris بزرگ در hyaena و میمون عنکبوتی اشاره کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خروسک (اسم)
chanticleer, cockerel, prepuce, clitoris

چوچوله (اسم)
clitoris

تخصصی

[علوم دامی] چوچوله، کلیتوریس ؛

انگلیسی به انگلیسی

• female sex organ homologous to the penis
a woman's clitoris is the small sensitive sexual organ above her vagina which, when touched, causes pleasant feelings that can lead to an orgasm.

پیشنهاد کاربران

C - spot
بیظر. [ ب َ ظَ ] ( ع اِ ) تلاق. ( ناظم الاطباء ) . بظارة. بظر. تلاق. چوچوله. دلاغ. ( یادداشت مؤلف ) . || دشنام است مر داه را. ( ناظم الاطباء ) . دشنامی است داهان ( یعنی کنیزکان ) را. ( یادداشت مؤلف ) . و رجوع به بظارة شود.
...
[مشاهده متن کامل]

( بظارة ) بظارة. [ ب َ / ب ُ رَ ] ( ع اِ ) تِلاق. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) . کناره فرج. ( مهذب الاسماء ) . بظر. بیظر. چوچوله. دلاغ. || آنچه را که خافضه از زن قطع میکند. ( ناظم الاطباء ) . آنچه که ختانه بگذارد از زن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) . || بلندی میان لب بالا که اندکی دراز شود و آن مرد را ابظر خوانند. ( آنندراج ) . تندی میان لب پایین. ( ناظم الاطباء ) . تندی میان لب بالایین. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) . بلندی میان لب فرودین. ( مهذب الاسماء ) . || سر پستان گوسپند. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) . || بظارة الشاة؛ تندی کناره فرج گوسپند. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) .

فنج ( اِ ) گوشت زاید در فرج زن. ( یادداشت مؤلف ) . بَظر. چوچوله. قرن ، و آن عیبی است. ( یادداشت دیگر ) . || ( ص ) زشت و قبیح. ( برهان ) . || بزرگ کلان. در این معنی ازکلمه سنسکریت �پنج � به معنی وسیع و بزرگ گرفته شده است. ( فرهنگ فارسی معین ) .
✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : clitoris ✅ تلفظ واژه: KLIT - o - ris ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: کلیتوریس، چوچوله: جسم قابل نعوظ درقسمت قدام مجرای ادراری و معادل آلت تناسلی مردان ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : clitor/o, clitorid/o
devil’s doorbell ( n. )
( US ) the clitoris
joy button ( n. ) ( also joy buzzer ) [note button n. 1 ( 1c ) ]
( US ) the clitoris
[پزشکی] کلیتوریس، چوچوله: جسم قابل نعوظ درقسمت قدام مجرای ادراری و معادل آلت تناسلی مردان
love button ( n. )
( orig. US ) the clitoris
penis femininis
boy in the boat
clitoris ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: فنج
تعریف: عضوی کوچک با بافت برآمده که در قسمت پیشین دهانۀ زهراه قرار دارد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس