معنی: اختصار، چیدن، موزنی، تکه چیده شده، عمل کوتاه کردن، اخبار قیچی شده از روزنامهمعانی دیگر: هر چیز بریده یا چیده یا زده شده، بریده ی کتاب و روزنامه و مجله و غیره، چینش، برش، کوتهسازی (رجوع شود به: clip)، عمل کوتاه کردن مثل مو، اختصار مخصوصا از اخر، درجمع اخبارقیچی شده ازروزنامه
• (2)تعریف: the action performed by a person or thing that clips. • مشابه: clip
جمله های نمونه
1. Have you finished clipping the hedge?
[ترجمه گوگل]آیا بریدن پرچین را تمام کرده اید؟ [ترجمه ترگمان]تو clipping رو تموم کردی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I saw an old man out clipping his hedge.
[ترجمه گوگل]پیرمردی را دیدم که از پرچین بیرون آمد [ترجمه ترگمان]یک پیرمرد را دیدم که از hedge کنده شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I was engaged in the delicate task of clipping the dog's claws.
[ترجمه گوگل]من درگیر کار ظریف قیچی کردن چنگال های سگ بودم [ترجمه ترگمان]من در آن مرحله حساس بودم که پنجه های سگ ها را پاره کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. At clipping time sheep need to be penned.
[ترجمه گوگل]در زمان برش، گوسفندها باید قلمه شوند [ترجمه ترگمان]در وقت بریدن گوشت گوسفند باید پر شده باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A friend recently sent me a newspaper clipping about someone we were at school with.
[ترجمه گوگل]اخیراً یکی از دوستان برای من یک بریده روزنامه در مورد کسی که در مدرسه با او بودیم فرستاد [ترجمه ترگمان]یکی از دوستانم اخیرا یک تکه بریده روزنامه برای من فرستاد که به کسی که در مدرسه بودیم اشاره کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I'm always clipping recipes out of magazines.
[ترجمه سیزیف] همیشه در حال جدا کردن دستور پخت غذا از مجلات هستم.
|
[ترجمه گوگل]من همیشه دستور العمل ها را از مجلات بریده می کنم [ترجمه ترگمان]همیشه کتاب های آشپزی را از مجلات خارج می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Beryl was at her writing desk clipping news Items to send to friends.
[ترجمه گوگل]بریل پشت میز تحریر خود بود و اخبار را برای ارسال به دوستانش برش می داد [ترجمه ترگمان]بر یل پشت میز تحریرش قرار داشت و از اقلام خبری برای ارسال به دوستان استفاده می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The moon, a nail clipping on a black cloth, rises and as abruptly sets.
[ترجمه گوگل]ماه، میخی که روی پارچه ای سیاه بسته شده، طلوع می کند و ناگهان غروب می کند [ترجمه ترگمان]ماه، یک تکه بریده شده از پارچه سیاه، از جا بلند می شود و به سرعت حرکت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I shaved and showered, clipping two seconds off the record, and was soon out on the highway heading for Faketown.
[ترجمه گوگل]من تراشیده و دوش گرفتم، دو ثانیه از رکورد خارج شدم و به زودی در بزرگراه به سمت Faketown رفتم [ترجمه ترگمان]I را اصلاح و بارانی کردم، دو ثانیه بعد از آن رکورد را برداشتم و خیلی زود از بزرگراه به سمت Faketown رفتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Straus could have spent his life clipping coupons, safari hunting, or writing the hyperventilating prose that was his second love.
[ترجمه گوگل]اشتراوس میتوانست عمر خود را صرف بریدن کوپنها، شکار سافاری یا نوشتن نثری پر تهویه کند که عشق دوم او بود [ترجمه ترگمان]Straus می توانست کوپن برش را، شکار اکتشافی، یا نوشتن نثر hyperventilating که دومین عشق او بود را گذرانده باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Edges are then maintained by clipping with shears or a special attachment on your mower.
[ترجمه گوگل]سپس لبه ها با برش دادن با قیچی یا ضمیمه مخصوص روی ماشین چمن زنی حفظ می شوند [ترجمه ترگمان]سپس با قیچی کردن با قیچی باغبانی یا یک پیوند ویژه بر روی چمن زنی حفظ می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Plastic gutters are easily fixed by clipping them into brackets screwed to the fascia board.
[ترجمه گوگل]ناودان های پلاستیکی به راحتی با بستن آنها در براکت هایی که به تخته فاسیا پیچ شده اند، ثابت می شوند [ترجمه ترگمان]gutters پلاستیک به راحتی با استفاده از آن آن ها را به brackets وصل کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. And each clipping prompts an anecdote, often about softball, bowling and football teammates long gone.
[ترجمه گوگل]و هر بریده حکایتی را بیان می کند، اغلب در مورد هم تیمی های سافت بال، بولینگ و فوتبال که مدت هاست از بین رفته اند [ترجمه ترگمان]و هر تکه بریده شده شامل یک داستان، اغلب در مورد سافت بال، بولینگ و فوتبال است که مدت های مدید گذشته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید! [ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[کامپیوتر] کوتاه کردن . - برش - بخشی از یک متن یا تصویر گرافیکی که می توان از یک برنامه کاربردی به دیگری منتقل کرد . این عمل به سادگی و از طریق کشیدن تصویر به محل مورد نظر توسط ماوس انجام می شود . نگاه کنید به drag and drop چنین سرویسی را که macintosh system 7.5 عرضه می کند امروزه توسط تمام برنامه های کاربردی ارائه نمی شود. [برق و الکترونیک] سر چینی 1. قطع ابتدا و انتهای گفتار به دلیل قطع و وصل کلید ها در سیستمهای ارسال صدا 2. نوعی اعوجاج صدا که در آن اضافه بار بیش از حد تقویت کننده ها منجر به قطع قله های شکل موج صدا می شود . 3. هر عملی که موجب قطع قله های سیگنال تلویزیونی نظیر قله های مثبت ( سفید ) یا منفی ( سیاه ) سیگنال تصویر یا قله های سیگنال همزمانی شود .4. limiting [زمین شناسی] فرآیند استخراج، بیرون کشیدن زیرمجموعهای از دادههای فضایی از مجموعه بزرگتری از دادهها به کمک انتخاب فقط دادههای واقع در داخلیا خارج
انگلیسی به انگلیسی
• article cut from a newspaper; piece which has been cut off or clipped out a clipping is an article, picture, or advertisement that has been cut from a newspaper or magazine.
پیشنهاد کاربران
دامپزشکی و علوم دامی گرفتن، بریدن یا چیدن موها ( مثلا به منظور آماده سازی موضع قبل از جراحی )
clipping ( زبانشناسی ) واژه مصوب: بریدهسازی تعریف: فرایندی در واژهسازی که در آن بخش پایانی یا بخش ابتدایی یک واژه حذف و درنتیجه صورت کوتاهتری ایجاد می شود