clipper

/ˈklɪpər//ˈklɪpə/

معنی: قیچی باغبانی، اسب یا کشتی تندرو، بادپا، طیاره تندرو، ماشین موزنی
معانی دیگر: (معمولا جمع) ابزار چیدن یا کوتاه کردن، قیچی، چپر چین، مقراض، سیم چین، سیم بر، (کشتیرانی قرن نوزدهم) کشتی بادبانی باریک و تندرو، کشتی بادبانی باری و تندرو، (اسب یا سورتمه یا کالسکه و غیره) سریع، تند رو، درجمع ماشین موزنی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (often pl.) a tool for clipping.

- fingernail clippers
[ترجمه گوگل] ناخن گیر
[ترجمه ترگمان] ناخن گیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- hedge clippers
[ترجمه گوگل] پرچین گیر
[ترجمه ترگمان] ناخن گیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a fast type of sailing ship, built in the nineteenth century.

(3) تعریف: a person or thing that clips.

جمله های نمونه

1. From a Clipper, this is the penthouse.
[ترجمه گوگل]از یک کلیپر، این پنت هاوس است
[ترجمه ترگمان]از یه \"Clipper\"، این پنت هاوس - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pooh sticks and a plastic clipper, first to the weir.
[ترجمه گوگل]میله های پو و یک گیره پلاستیکی، ابتدا به سرریز
[ترجمه ترگمان]به چوب و یک clipper پلاستیکی، اول تا سرریز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But the days of clipper ships were numbered.
[ترجمه گوگل]اما روزهای کشتی های کلیپر به شماره افتاده بود
[ترجمه ترگمان]اما روزه ای پر clipper به شماره افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Go easy with the electric clipper. I just want a trim.
[ترجمه گوگل]با گیره برقی راحت بروید من فقط یک تریم می خواهم
[ترجمه ترگمان] با the الکتریکی راحت باشین فقط میخوام یکم خوش بگذرونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Typical application: Hair Clipper, Water Pump, Cookie Maker.
[ترجمه گوگل]کاربرد معمولی: گیره مو، پمپ آب، کوکی ساز
[ترجمه ترگمان]کاربرد معمول: Clipper مو، پمپ آب، Maker Cookie
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A string of keys and a nail clipper.
[ترجمه گوگل]یک رشته کلید و یک ناخن گیر
[ترجمه ترگمان]یه سیم پر از کلیدها و یه سکوی پرش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Finally, in the Clipper chip there are a number of silicon features, of which the most important is a fusible link system.
[ترجمه گوگل]در نهایت، در تراشه کلیپر تعدادی ویژگی سیلیکونی وجود دارد که مهمترین آنها یک سیستم پیوند همجوشی است
[ترجمه ترگمان]در نهایت، در تراشه Clipper تعدادی از مشخصه های سیلیکون وجود دارند که مهم ترین آن ها یک سیستم پیوند fusible است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When you hand clipper, it is located near your thumb.
[ترجمه گوگل]هنگامی که گیره دستی می کنید، نزدیک شست شما قرار دارد
[ترجمه ترگمان]زمانی که دست تان را لمس می کنید، نزدیک انگشت شست تان قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Starting where you left off at the shoulders, clipper the sides to the hip joint.
[ترجمه گوگل]از جایی که کار را از شانه ها متوقف کردید، دو طرف را تا مفصل ران قیچی کنید
[ترجمه ترگمان]از جایی که به سمت شانه ها می روید شروع کنید و به مفصل ران ضربه بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Billy: That's my travel - nail clipper set.
[ترجمه گوگل]بیلی: این سفر من است - ست ناخن گیر
[ترجمه ترگمان]این سکوی پرش من هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In addition, the piezoelectric quartz sensor with automatic clipper adaptor is used to measure low pressure indicator diagram. It provides reliable basis to ascertain the pressure zero baseline.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، سنسور کوارتز پیزوالکتریک با آداپتور کلیپر اتوماتیک برای اندازه گیری نمودار نشانگر فشار پایین استفاده می شود مبنای قابل اعتمادی برای تعیین فشار صفر پایه فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، سنسور پیزوالکتریک با آداپتور clipper اتوماتیک برای اندازه گیری نمودار میزان کم فشار مورد استفاده قرار می گیرد این کار پایه و اساس قابل اطمینان برای تعیین مبنای فشار صفر فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The clipper is moved in a sidewise manner around the head to create each zone with the shorter side being toward the bottom of the hair in all.
[ترجمه گوگل]گیره به صورت جانبی در اطراف سر حرکت داده می شود تا هر ناحیه ایجاد شود که سمت کوتاهتر در کل به سمت پایین مو باشد
[ترجمه ترگمان]The به روش sidewise در اطراف سر حرکت می کند تا هر منطقه را با کناره های کوتاه تر به سمت پایین تار مو ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You need handkerchiefs, soap and a nail clipper.
[ترجمه گوگل]به دستمال، صابون و ناخن گیر نیاز دارید
[ترجمه ترگمان] تو به دستمال، صابون و یه قیچی باغبانی نیاز داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Where once an American clipper ship took months to cross from China to the United States.
[ترجمه گوگل]جایی که زمانی یک کشتی کلیپر آمریکایی ماه ها طول می کشید تا از چین به ایالات متحده برسد
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک کشتی clipper آمریکایی چند ماه طول کشید تا از چین به آمریکا برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I can use a nail clipper to cut my fingernails.
[ترجمه گوگل]می توانم از ناخن گیر برای کوتاه کردن ناخن هایم استفاده کنم
[ترجمه ترگمان]من می تونم از یه سکوی پرش استفاده کنم تا ناخن هام رو قطع کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قیچی باغبانی (اسم)
clipper, secateur

اسب یا کشتی تندرو (اسم)
clipper

بادپا (اسم)
clipper, speedster

طیاره تندرو (اسم)
clipper

ماشین موزنی (اسم)
clipper, cropper

تخصصی

[کامپیوتر] کلیپر .

انگلیسی به انگلیسی

• any of a number of cutting implements (nail-cutter, electric hair shaver, etc.); fast sailing ship; fast horse
clippers are a tool used for cutting small amounts from something, especially from someone's hair or nails, or from a hedge.
a clipper is a fast sailing ship that was used in former times.

پیشنهاد کاربران

کشتی بادبانی باریک و تندرو
nail clipper:ناخن گیر
کشتی تندرو
a fast sailing ship used in the past
کلیپر ها کلاهبرداران کوچکی هستند که با دستکاری در ضرب سکه ها امرار معاش میکنند
موشک نامریی

بپرس