• : تعریف: of speech, rapidly articulated so as to omit certain sounds.
جمله های نمونه
1. Her plait has been clipped last week.
[ترجمه گوگل]بافتهاش هفته گذشته کوتاه شده است [ترجمه ترگمان] week هفته پیش با هم ارتباط برقرار کرده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. His flashlight was still clipped to his belt.
[ترجمه گوگل]چراغ قوه اش هنوز به کمربندش بسته شده بود [ترجمه ترگمان]چراغ قوه هنوز به کمربندش گره خورده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In cool, clipped tones, he told her what had happened.
[ترجمه گوگل]با لحن های سرد و بریده ای به او گفت که چه اتفاقی افتاده است [ترجمه ترگمان]به او گفت که چه اتفاقی افتاده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They clipped their visit by three days.
[ترجمه محمد دورقی] آنها به بازدید سه روزه اکتفا کردند
|
[ترجمه گوگل]آنها بازدید خود را سه روز کوتاه کردند [ترجمه ترگمان]سه روز به دیدار آن ها رفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He clipped his safety belt to a fitting on the deck.
[ترجمه گوگل]او کمربند ایمنی خود را به یک اتصالات روی عرشه بست [ترجمه ترگمان]کمربند ایمنی اش را به روی عرشه وصل کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He clipped the edge of the kerb with his front tyre.
[ترجمه گوگل]با لاستیک جلویش لبه ی پیاده رو قیچی کرد [ترجمه ترگمان]لبه جدول را با لاستیک های جلویی خود محکم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He clipped the article out of the newspaper.
[ترجمه گوگل]او مقاله را از روزنامه جدا کرد [ترجمه ترگمان]مقاله را از روزنامه جدا کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The hedges had just been clipped.
[ترجمه گوگل]پرچین ها به تازگی بریده شده بودند [ترجمه ترگمان]پرچین ها از بین رفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Chief Constable's clipped tones crackled over the telephone line.
[ترجمه گوگل]صداهای بریده شده رئیس پاسبان از طریق خط تلفن به صدا در آمد [ترجمه ترگمان]صدای تق تق سر کلانتر روی خط تلفن صدا کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He clipped his cufflinks neatly in place.
[ترجمه گوگل]دکمههای سرآستیناش را بهخوبی در جای خود بست [ترجمه ترگمان]دگمه های پیراهنش را مرتب می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He twisted her arms behind her back and clipped a pair of handcuffs on her wrists.
[ترجمه گوگل]دستانش را پشت سرش چرخاند و یک جفت دستبند روی مچ دستش بست [ترجمه ترگمان]دست هایش را پشت سرش حلقه کرد و یک جفت دست بند را روی مچش گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He clipped on his safety strap.
[ترجمه گوگل]بند ایمنیش را بست [ترجمه ترگمان]تسمه safety را محکم بست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Gunnell clipped a second off the world record.
[ترجمه Bt] Gunnle به یک ثانیه ای رکورد جهان رسید.
|
[ترجمه گوگل]گانل یک ثانیه از رکورد جهانی خارج شد [ترجمه ترگمان]Gunnell رکورد جهانی دوم را قطع کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He clipped the microphone to his collar.
[ترجمه گوگل]میکروفون را به یقه اش چسباند [ترجمه ترگمان]میکروفون را به یقه او وصل کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[ریاضیات] سنجاق شده
انگلیسی به انگلیسی
• if a man's hair or moustache is clipped, it is neatly trimmed. if you have a clipped way of speaking, you speak with quick, short sounds.
پیشنهاد کاربران
برای پرچین و موارد مشابه معنی هرس شده یا فرم داده شده داره
لحن تند و گستاخانه
چسباندن به جایی ، وصل کردن ،
بریده بریده: برای حالتی که صدا از روی خشم تغییر پیدا می کند و لحن صدا تغییر یا بریده می شود