clinician

/kləˈnɪʃn̩//klɪˈnɪʃn̩/

(پزشکی و روان شناسی) پزشک بالینی، روان شناس بالینی (یا عملی در مقابل نظری: theoretical)، بالین شناس، کسیکه طب وجراحی رادربیمارستان پهلوی بالین بیمارمی اموزد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a doctor who studies or practices medicine by direct observation and treatment, as opposed to theory or laboratory research.

جمله های نمونه

1. The veterinary virologist and the clinician are naturally interested in effectively combating a viral infection.
[ترجمه گوگل]ویروس شناس دامپزشکی و پزشک به طور طبیعی علاقه مند به مبارزه موثر با عفونت ویروسی هستند
[ترجمه ترگمان]دامپزشکی و متخصص بالینی به طور طبیعی علاقه مند به مبارزه موثر با عفونت ویروسی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Urinary calcium levels aid the clinician in understanding how the kidneys handle calcium in certain diseases of the parathyroid gland.
[ترجمه گوگل]سطح کلسیم ادرار به پزشک کمک می کند تا درک کند که کلیه ها چگونه کلسیم را در برخی بیماری های غده پاراتیروئید مدیریت می کنند
[ترجمه ترگمان]سطح کلسیم به متخصص بالینی کمک می کند تا درک کند که چگونه کلیه ها در برخی از بیماری های خاص غده هیپوفیز، کلسیم را کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dr James Wyatt, Sleep Clinician, Rush University medical Center: "What are the activities people are doing in that hour beforebefore bedtime, and do those those predict next-day consequences?
[ترجمه گوگل]دکتر جیمز وایات، متخصص خواب، مرکز پزشکی دانشگاه راش: «فعالیت‌هایی که مردم در آن یک ساعت قبل از خواب انجام می‌دهند، چیست و آیا آن‌ها عواقب روز بعد را پیش‌بینی می‌کنند؟
[ترجمه ترگمان]دکتر جیمز وایت، مرکز درمانی دانشگاه راش: \" فعالیت هایی که مردم در آن ساعت وقت خواب انجام می دهند چه هستند، و کسانی که عواقب روز بعد را پیش بینی می کنند را انجام می دهند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Zhang Shanlei, a modern famous philologist, educationist and clinician, took high reputation in TCM circle.
[ترجمه گوگل]ژانگ شانلی، فیلولوژیست، متخصص آموزش و پزشک مشهور مدرن، در حلقه TCM شهرت بالایی به دست آورد
[ترجمه ترگمان]ژانگ Shanlei، philologist مشهور مدرن، educationist و متخصص بالینی، در دایره TCM به شهرت رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The conclusion antibiotic's medicine untoward effect should cause clinician to take seriously.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری اثر نامطلوب داروی آنتی بیوتیک باید باعث شود که پزشک جدی بگیرد
[ترجمه ترگمان]نتیجه داروی آنتی بیوتیک موثر است که متخصص بالینی را به طور جدی جدی بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. "In the future, we hope a clinician might be able to test the elafin levels of a transplant patient . to decide with a rash whether to initiate treatment, " says Ferrara.
[ترجمه گوگل]فرارا می‌گوید: «در آینده، ما امیدواریم که یک پزشک بتواند سطوح الافین یک بیمار پیوندی را آزمایش کند تا تصمیم بگیرد که آیا درمان را شروع کند یا خیر
[ترجمه ترگمان]\" در آینده، ما امیدواریم که یک متخصص بالینی بتواند سطح elafin یک بیمار پیوند را آزمایش کند برای تصمیم گیری در مورد اینکه آیا درمان را آغاز کنیم یا خیر \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "In the future, we hope a clinician might be able to test the elafin levels of a transplant patient with a rash to decide whether to initiate treatment, " says Ferrara.
[ترجمه گوگل]فرارا می‌گوید: «در آینده، ما امیدواریم که یک پزشک بتواند سطح الافین یک بیمار پیوندی مبتلا به بثورات را برای تصمیم‌گیری در مورد شروع درمان آزمایش کند
[ترجمه ترگمان]فرارا می گوید: \" در آینده، ما امیدواریم که یک متخصص بالینی بتواند سطح elafin یک بیمار پیوند را آزمایش کند تا تصمیم بگیرد که آیا درمان را آغاز کند یا نه \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Your clinician will probably suggest that you try medication as well as behavior therapy.
[ترجمه گوگل]پزشک شما احتمالاً به شما پیشنهاد می کند که دارو و همچنین رفتار درمانی را امتحان کنید
[ترجمه ترگمان]متخصص بالینی شما احتمالا پیشنهاد می کند که دارو و نیز درمان رفتار را امتحان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There will always, however, be a few cases in which the clinician thinks that it is inappropriate to ask for organs.
[ترجمه گوگل]با این حال، همیشه موارد معدودی وجود دارد که در آن پزشک فکر می کند که درخواست اعضای بدن نامناسب است
[ترجمه ترگمان]با این حال، همیشه چند مورد وجود دارد که متخصص بالینی فکر می کند برای اعضا مناسب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Information about the nature of the enema was withheld from the clinician involved in assessments.
[ترجمه گوگل]اطلاعات مربوط به ماهیت تنقیه از پزشک درگیر در ارزیابی ها پنهان شد
[ترجمه ترگمان]اطلاعات در مورد ماهیت of از متخصص بالینی دخیل در ارزیابی ها منع شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This excellent book will be a welcome addition to the library of many a clinician, student, and teacher.
[ترجمه گوگل]این کتاب عالی برای کتابخانه بسیاری از پزشکان، دانشجویان و معلمان مورد استقبال قرار خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]این کتاب عالی علاوه بر کتابخانه بسیاری متخصص بالینی، دانش آموز و معلم، مورد استقبال قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Although advisory at present such protocols could be used to regulate clinician behaviour.
[ترجمه گوگل]اگرچه در حال حاضر چنین پروتکل‌هایی می‌توانند برای تنظیم رفتار پزشک استفاده شوند
[ترجمه ترگمان]هر چند که در حال حاضر این پروتکل ها می توانند برای تنظیم رفتار متخصص بالینی مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This judgment is to be made only by an experienced clinician.
[ترجمه گوگل]این قضاوت فقط باید توسط یک پزشک با تجربه انجام شود
[ترجمه ترگمان]این داوری تنها توسط یک متخصص بالینی باتجربه انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. However, calculation of the anion gap will lead the clinician to the correct diagnosis.
[ترجمه گوگل]با این حال، محاسبه شکاف آنیونی، پزشک را به تشخیص صحیح هدایت می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، محاسبه فاصله آنیون، متخصص بالینی را به تشخیص درست هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In summary, the research to date provides few definitive guidelines for the clinician.
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، تحقیقات تا به امروز چند دستورالعمل قطعی برای پزشک ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، تحقیق تا به امروز چند دستور قطعی برای متخصص بالینی ارائه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who specializes in clinical work (work conducted in a clinic which involves direct observation of the patient)
a clinician is a doctor who treats patients directly as opposed to doing theoretical research.

پیشنهاد کاربران

درمانگر بالینی
متخصص بالینی
clinician ( پزشکی )
واژه مصوب: پزشک بالینی
تعریف: فرد ورزیده یا پزشکی که به مراقبت و درمان بیماران می‏پردازد
دست اندر کاران بالین

درمانگر ( در روان شناسی )
بالینگر

بپرس