clinical psychology

جمله های نمونه

1. Keeping the contract Martin Herbert, a professor of clinical psychology, has written an excellent book, Living with Teenagers.
[ترجمه گوگل]حفظ قرارداد مارتین هربرت، استاد روانشناسی بالینی، کتاب بسیار خوبی به نام زندگی با نوجوانان نوشته است
[ترجمه ترگمان]\" مارتین هربرت، استاد روانشناسی بالینی، با نگاه داشتن به این قرارداد، کتاب بسیار خوبی نوشته و با نوجوانان زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Link to RAE results for clinical psychology.
[ترجمه گوگل]پیوند به نتایج RAE برای روانشناسی بالینی
[ترجمه ترگمان]پیوند به نتایج RAE برای روان شناسی بالینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. George A. Bonanno, a professor of clinical psychology at Columbia known for his work on resilience (the reaction of the 85 percent of the population that does adapt to loss), was skeptical at first.
[ترجمه گوگل]جورج A Bonanno، استاد روانشناسی بالینی در کلمبیا که به دلیل کار خود در مورد تاب آوری (واکنش 85 درصد از جمعیتی که خود را با از دست دادن سازگار می کنند) شناخته شده است، در ابتدا شک داشت
[ترجمه ترگمان]جورج ای Bonanno، پروفسور روانشناسی بالینی در کلمبیا، به خاطر کار خود در حالت ارتجاعی (واکنش ۸۵ درصد جمعیتی که با دست دادن سازگاری ندارد)در ابتدا شک داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When we discuss clinical psychology and depression we'll learn the extent to which neurotransmitter disorders are implicated in certain disorders like depression.
[ترجمه گوگل]هنگامی که در مورد روانشناسی بالینی و افسردگی بحث می کنیم، میزان دخیل بودن اختلالات انتقال دهنده عصبی در برخی اختلالات مانند افسردگی را خواهیم آموخت
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ما در مورد روان شناسی بالینی و افسردگی صحبت می کنیم، میزانی را یاد خواهیم گرفت که در آن اختلالات انتقال دهنده عصبی در اختلالات خاصی مثل افسردگی درگیر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Paul Gilbert is professor of clinical psychology, University of Derby.
[ترجمه گوگل]پل گیلبرت استاد روانشناسی بالینی دانشگاه دربی است
[ترجمه ترگمان]پل گیلبرت استاد روانشناسی بالینی دانشگاه داربی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To find out, Mark Petter, a student in clinical psychology at Dalhousie University in Canada, decided to fib to some Fidos.
[ترجمه گوگل]برای فهمیدن این موضوع، مارک پتر، دانشجوی روانشناسی بالینی در دانشگاه دالهوسی در کانادا، تصمیم گرفت با برخی از Fidos تماس بگیرد
[ترجمه ترگمان]برای اینکه بفهمیم، مارک Petter، یک دانشجوی روانشناسی بالینی در دانشگاه Dalhousie در کانادا، تصمیم گرفت تا به some دروغ بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Night Nurses'Paralysis: A New Phenomenon in Clinical Psychology?
[ترجمه گوگل]فلج پرستاران شب: یک پدیده جدید در روانشناسی بالینی؟
[ترجمه ترگمان]پرستاران شب Paralysis: یک پدیده جدید در روان شناسی بالینی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Setrakian, who had a master’s in clinical psychology, was the project co?rdinator.
[ترجمه گوگل]ستراکیان، که فوق لیسانس روانشناسی بالینی داشت، هماهنگ کننده پروژه بود
[ترجمه ترگمان]Setrakian که در روانشناسی بالینی استاد بود، هم کار پروژه بود؟ rdinator
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She is now contemplating a doctorate in clinical psychology.
[ترجمه گوگل]او اکنون در حال فکر گرفتن دکترا در روانشناسی بالینی است
[ترجمه ترگمان]او اکنون در حال بررسی دکترای روانشناسی بالینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At present we do not have programmes for clinical psychology.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر برنامه ای برای روانشناسی بالینی نداریم
[ترجمه ترگمان]ما در حال حاضر برنامه ای برای روان شناسی بالینی نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Faigin, along with Bowling Green professor of clinical psychology Catherine Stein, co-authored a review of theater as mental health therapy in a recent issue of of Psychiatric Services.
[ترجمه گوگل]فایگین، همراه با کاترین استاین، استاد روانشناسی بالینی بولینگ گرین، در یکی از شماره های اخیر مجله خدمات روانپزشکی، مروری بر تئاتر به عنوان درمان سلامت روان نوشتند
[ترجمه ترگمان]Faigin همراه با پروفسور بولینگ گرین از روانشناسی بالینی، Catherine آستین، یک بررسی از تئاتر را به عنوان درمان سلامت روانی در موضوع اخیر خدمات روان پزشکی ارائه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It should also be noted that clinical psychology had the option of being assessed separately from the rest of psychology, in a grouping with psychiatry and neuroscience.
[ترجمه گوگل]همچنین لازم به ذکر است که روانشناسی بالینی این گزینه را داشت که جدا از بقیه روانشناسی در گروهی با روانپزشکی و علوم اعصاب ارزیابی شود
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که روانشناسی بالینی این امکان را دارد که به طور جداگانه از بقیه روان شناسی، در یک گروه بندی با روان پزشکی و علوم اعصاب ارزیابی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Clinical psychology theories show that journaling about traumatic experience that already took place helps ease a victim's anxiety.
[ترجمه گوگل]نظریه‌های روان‌شناسی بالینی نشان می‌دهند که نوشتن خاطرات در مورد تجربه آسیب‌زا که قبلاً رخ داده است به کاهش اضطراب قربانی کمک می‌کند
[ترجمه ترگمان]نظریه های روانشناسی بالینی نشان می دهند که journaling در مورد تجربیات ضربه که پیش از این رخ داده، به تسکین اضطراب قربانی کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Clinical Psychology is focused on the assessment, diagnosis and treatment of mental disorders.
[ترجمه گوگل]روانشناسی بالینی بر ارزیابی، تشخیص و درمان اختلالات روانی متمرکز است
[ترجمه ترگمان]روان شناسی بالینی بر ارزیابی، تشخیص و درمان اختلالات روانی متمرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• branch of psychology dealing with the treatment of individuals and groups in a clinical setting

پیشنهاد کاربران

clinical psychology ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: روان‏شناسی بالینی
تعریف: شاخه‏ای از روان شناسی که به مطالعه و شناخت و بررسی و درمان حالات نابهنجار روانی و رفتاری و پیشگیری از آنها می‏پردازد
روانشناسی بالینی

بپرس