clinic

/ˈklɪnɪk//ˈklɪnɪk/

معنی: درمانگاه، مطب، بیمارستان
معانی دیگر: کلینیک، (دانشکده های پزشکی و بیمارستان ها) درمانگاه رایگان (یا کم هزینه)، هر سازمانی که آموزش یا راهنمایی یا چاره جویی ارائه بدهد، پندگاه، اندرزگاه، آموزش فشرده در زمینه ی بخصوص، زودآموز، آموزش پزشکی از راه رسیدگی به بیماران در حضور دانشجویان، درمان آموزی عملی، کلاس درمان آموزی، بالین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a medical facility, esp. for treatment of outpatients.
مشابه: dispensary, hospital, infirmary, polyclinic

(2) تعریف: an office facility shared by several doctors, usu. in the same specialty.
مشابه: facility, office

- a dental clinic
[ترجمه Maede] یک کلینیک دندانپزشکی
|
[ترجمه گوگل] یک کلینیک دندانپزشکی
[ترجمه ترگمان] یه کلینیک دندون پزشکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a type of instruction, like a class, wherein a group of people meet to learn about a specialized topic.
مترادف: workshop
مشابه: class, colloquium, seminar

- a two-day clinic on speech therapy
[ترجمه گوگل] کلینیک دو روزه گفتار درمانی
[ترجمه ترگمان] یک کلینیک دو روزه در درمان گفتار درمانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a golf clinic
[ترجمه گوگل] یک کلینیک گلف
[ترجمه ترگمان] یک کلینیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: an assemblage of medical students for demonstration and instruction, often involving hospital patients.

جمله های نمونه

1. a diagnostic clinic
کلینیک تشخیصی (بیماری)

2. a venereal clinic
درمانگاه بیماری های مقاربتی

3. an after-hours clinic
درمانگاهی که بعد از ساعات اداری نیز باز است.

4. a child health clinic
درمانگاه بهداشت کودک

5. a family planning clinic
اندرزگاه تنظیم خانواده

6. a six-day basketball clinic
آموزش شش روزه ی بسکتبال

7. they will offer a clinic on the latest developments in computers
آنها یک دوره ی آموزشی درباره ی آخرین پیشرفت های کامپیوتر ارائه خواهند داد.

8. he closed his private practice and started working for a clinic
او مطب خصوصی خود را بست و در درمانگاهی مشغول به کار شد.

9. Bring your baby to the clinic and we'll take a look at her.
[ترجمه گوگل]نوزاد خود را به کلینیک بیاورید و ما او را بررسی می کنیم
[ترجمه ترگمان]بچه تون رو به کلینیک بیارید و یه نگاهی بهش میندازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The antenatal clinic is on Wednesdays.
[ترجمه گوگل]کلینیک زایمان چهارشنبه ها می باشد
[ترجمه ترگمان]کلینیک antenatal روزه ای چهارشنبه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The hospital has a diabetic clinic.
[ترجمه گوگل]این بیمارستان دارای کلینیک دیابت است
[ترجمه ترگمان]بیمارستان دارای کلینیک دیابتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She is being treated at a special diabetic clinic.
[ترجمه گوگل]او در یک کلینیک ویژه دیابت تحت درمان است
[ترجمه ترگمان]او در حال درمان در یک کلینیک دیابت ویژه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The average wait for an appointment at the clinic was eight weeks.
[ترجمه گوگل]میانگین انتظار برای یک قرار ملاقات در کلینیک هشت هفته بود
[ترجمه ترگمان]متوسط انتظار برای یک قرار ملاقات در کلینیک هشت هفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. An antenatal clinic is a place where women who are expecting babies go for medical examinations and exercises.
[ترجمه گوگل]کلینیک قبل از زایمان مکانی است که زنانی که در انتظار نوزاد هستند برای معاینات و ورزش های پزشکی مراجعه می کنند
[ترجمه ترگمان]کلینیک antenatal جایی است که در آن زنان انتظار دارند که نوزادان برای معاینات پزشکی و تمرینات پزشکی بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There's a well woman clinic at the health centre on Wednesday afternoons.
[ترجمه گوگل]بعدازظهر چهارشنبه ها یک درمانگاه زنان چاه در مرکز بهداشت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهرهای چهارشنبه یک کلینیک زن خوب در مرکز بهداشت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He started his first clinic when he was 20 .
[ترجمه گوگل]او اولین کلینیک خود را در 20 سالگی راه اندازی کرد
[ترجمه ترگمان]او اولین کلینیک خود را در سن ۲۰ سالگی شروع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درمانگاه (اسم)
clinic, infirmary

مطب (اسم)
clinic, policlinic

بیمارستان (اسم)
hospice, clinic, hospital, wardroom

انگلیسی به انگلیسی

• place where people receive medical treatment
a clinic is a building where people receive medical advice or treatment.

پیشنهاد کاربران

کلینیک
مثال: I have an appointment at the dental clinic tomorrow.
فردا وقت ملاقاتی در کلینیک دندانپزشکی دارم.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
کلینیک، مطب
He goes to the clinic for regular check - ups.
او برای بررسی های منظم به کلینیک مراجعه می کند.
دوره آموزشی و تخصصی
۱. درمانگاه - کلینیک
۲. آموزش یا دوره یا جلسه ی آموزشی
۳. هر سازمانی که آموزش یا راهنمایی یا چاره جویی ارائه بدهد ( با قیمت کم )
noun
[count]
1 : a place where people get medical help
...
[مشاهده متن کامل]

◀️The clinic is offering free screening for diabetes
◀️a family - planning clinic
◀️He checked into a drug rehab clinic
2 : an event at which a doctor is available to talk to people about a particular health matter
◀️The hospital is holding/having a pain clinic on Tuesday night for anyone interested in learning how to deal with chronic pain
3 : a meeting during which a group of people learn about a particular thing or work on a particular problem
◀️a reading clinic
◀️A local club is giving a fishing clinic on Saturday
4 : a place where professional services are offered to people for a lower cost than is usual
◀️A legal clinic in the city provides poor families with advice on legal matters
Clinical هم صفتشه یعنی بالینی یا درمانگاهی/کلینیکی
Clinically هم قیدشه یعنی از نظر بالینی - بطور بالینی

clinic ( پزشکی )
واژه مصوب: درمانگاه
تعریف: ساختمان یا بخشی در بیمارستان یا مرکز بهداشتی ـ درمانی که به درمان بیماران یا مراقبت پزشکی از بیماران سرپایی اختصاص داشته باشد |||* مصوب فرهنگستان اول
درمانگاه

بپرس