1. he went to kashan to clinch the deal
او به کاشان رفت تا معامله را قطعی کند.
2. They are hoping to clinch a major deal to supply computers to the army.
[ترجمه گوگل]آنها امیدوارند که یک معامله بزرگ برای تامین کامپیوترهای ارتش منعقد کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها امیدوارند که معامله بزرگی را برای تامین کامپیوتر به ارتش انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Clinch and Harris shared an opening stand of 6
[ترجمه گوگل]کلینچ و هریس یک غرفه افتتاحیه 6 نفره مشترک داشتند
[ترجمه ترگمان]clinch و هریس در جایگاه آغازین ۶ قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She needs 75 to clinch the title.
[ترجمه گوگل]او برای تصاحب عنوان به 75 نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]او برای گرفتن این عنوان به ۷۵ نفر نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Cash incentives worth almost £45 million helped to clinch the deal .
[ترجمه گوگل]مشوق های نقدی به ارزش تقریباً 45 میلیون پوند به انجام این معامله کمک کرد
[ترجمه ترگمان]مشوق های مالی به ارزش ۴۵ میلیون پوند به بستن قرارداد کمک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Our company's CEO flew to Paris to clinch the deal.
[ترجمه گوگل]مدیر عامل شرکت ما برای منعقد کردن این معامله به پاریس پرواز کرد
[ترجمه ترگمان]مدیر عامل شرکت ما به پاریس پرواز کرد تا معامله رو تموم کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But Chatfield had the final say to clinch victory.
[ترجمه گوگل]اما چتفیلد حرف آخر را برای کسب پیروزی زد
[ترجمه ترگمان]اما Chatfield مسابقه نهایی را به دست آورده بود تا به پیروزی دست یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He then joined forces with partner Moir to clinch the doubles encounter and retain pole position for the Brentwood club.
[ترجمه گوگل]او سپس با شریک Moir به نیروهای خود ملحق شد تا رویارویی دو نفره را به پایان برساند و موقعیت قطبی را برای باشگاه برنتوود حفظ کند
[ترجمه ترگمان]او پس از آن به نیروهای شریک (partner Moir)پیوست تا این برخورد دو نفره را انجام دهد و جایگاه قطب را برای باشگاه \"Brentwood\" حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. And that's a pretty icky and dishonest clinch.
[ترجمه گوگل]و این یک کلینچ بسیار بد و غیر صادقانه است
[ترجمه ترگمان]و این یک دست بسیار بد و نادرست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Benichou emerged from a clinch with a cut mouth.
[ترجمه گوگل]بنیچو از یک کلینچ با دهان بریده بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]Benichou با دهانی بریده از یک ضربه محکم بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This seemed to clinch it for both of them.
[ترجمه گوگل]به نظر میرسید که این موضوع برای هر دوی آنها مؤثر بود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که این مساله به نفع هر دو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Middlesbrough won the game to clinch automatic promotion to the Premier Division.
[ترجمه گوگل]میدلزبورو این بازی را برد تا به طور خودکار به لیگ برتر صعود کند
[ترجمه ترگمان]میدلزبورو باعث این بازی شد تا به بخش نخست وزیر ارتقا پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Are you dealing with a salesman eager to clinch a deal, or with a kitchen designer actually employed by the company?
[ترجمه گوگل]آیا با فروشنده ای روبرو هستید که مشتاق معامله است یا با یک طراح آشپزخانه که واقعاً در شرکت استخدام شده است؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما با یک فروشنده که مشتاق رسیدن به معامله است و یا طراح آشپزخانه که در واقع توسط شرکت استخدام شده است، سر و کار دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. With enough delegates already in hand to clinch the nomination, the immediate importance of the primary has been vastly diminished.
[ترجمه گوگل]با وجود تعداد کافی نمایندگان برای کسب نامزدی، اهمیت فوری انتخابات مقدماتی به شدت کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]با حضور نمایندگان کافی برای رسیدن به نامزدی، اهمیت فوری این انتخابات به شدت کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A win tonight will clinch the Pac-10 championship for Stanford, now ranked number five in the nation.
[ترجمه گوگل]یک برد امشب، قهرمانی Pac-10 را برای استنفورد، که اکنون در رتبه پنجم این کشور قرار دارد، رقم خواهد زد
[ترجمه ترگمان]پیروزی امشب به عنوان قهرمانی \"Pac - ۱۰\" برای استنفورد دست خواهد یافت، که در حال حاضر در رتبه پنج کشور قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید