climbing

/ˈklɑɪm.ɪŋ//ˈklaɪmɪŋ/

معنی: عروج، بالا رونده

جمله های نمونه

1. climbing boots
کفش (یا پوتین) کوهنوردی

2. climbing boots
کفش کوه نوردی

3. climbing those stairs was quite an exertion
بالا رفتن از آن پله ها کار بسیار سختی بود.

4. mountain climbing
کوه نوردی

5. enemy fire made climbing the hill excruciatingly difficult
آتش دشمن بالا رفتن از تپه را بسیار دشوار می کرد.

6. the bottoms of his climbing shoes were spiked
ته کفش های کوه نوردی او گلمیخ دار بودند.

7. well shod for mountain climbing
دارای کفش های خوب برای کوهنوردی

8. i don't feel up to climbing those stairs
جان و حال بالا رفتن از آن پله ها را ندارم.

9. please assist the old lady in climbing the stairs
لطفا پیرزن را در بالا رفتن از پلکان کمک کنید.

10. he gradually conditioned his body for mountain climbing
او به تدریج بدن خود را برای کوهنوردی ورزیده کرد.

11. he was sick and old and thus incapable of climbing that mountain
او بیمار و پیر بود و بنابراین نمی توانست از آن کوه بالا برود.

12. they were not properly rigged for that long mountain climbing
آنها به طور شایسته ای برای آن کوهنوردی طولانی مجهز نشده بودند.

13. There's masses of ivy climbing up/over the walls of our house.
[ترجمه گوگل]انبوهی از پیچک ها از دیوارهای خانه ما بالا می روند
[ترجمه ترگمان]انبوهی از پیچک در بالای دیواره ای خانه ما بالا و پایین می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After climbing a great hill, one only finds that there are many more hills to climb. Nelson Mandela
[ترجمه گوگل]پس از بالا رفتن از یک تپه بزرگ، تنها متوجه می‌شوید که تپه‌های بسیار بیشتری برای بالا رفتن وجود دارد نلسون ماندلا
[ترجمه ترگمان]بعد از بالا رفتن از تپه ای بزرگ، یکی پیدا می شود که تپه های بیشتری برای صعود وجود دارد نلسون ماندلا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The boy chickened out of climbing up the tree.
[ترجمه گوگل]پسر از بالا رفتن از درخت بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]پسر ترسید که از درخت بالا برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A mentally ill man was mauled after climbing into the lions' enclosure at London Zoo.
[ترجمه گوگل]یک مرد بیمار روانی پس از بالا رفتن از محوطه شیرها در باغ وحش لندن مورد ضرب و شتم قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]بعد از رفتن به محوطه شیران در باغ وحش لندن، یک مرد بیمار روانی او را سوراخ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. He gave a fascinating slide show on climbing in the Himalayas.
[ترجمه گوگل]او یک نمایش اسلاید جذاب در مورد کوهنوردی در هیمالیا ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]او نمایش اسلاید جالبی در بالا رفتن از هیمالیا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. While climbing up the stairs the old man always loses his breath.
[ترجمه گوگل]پیرمرد در هنگام بالا رفتن از پله ها همیشه نفس خود را از دست می دهد
[ترجمه ترگمان]پیرمرد هنگام بالا رفتن از پله ها همیشه نفسش را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. People neeed some courage in life, just like climbing a cliff . Although there are stemp ahead, you still fell some timorous and dare not go ahead. But when you conquer the timidity and reach the peak, you will feel the importance of courage as you enjoy the beautiful scenes. It is the same with life.
[ترجمه گوگل]مردم در زندگی به شجاعت نیاز دارند، درست مثل بالا رفتن از یک صخره اگر چه قدمی در پیش است، اما شما هنوز هم کمی ترسیدید و جرات ندارید جلو بروید اما وقتی ترسو را غلبه کردید و به اوج رسیدید، اهمیت شجاعت را در لذت بردن از صحنه های زیبا احساس خواهید کرد در مورد زندگی هم همینطور است
[ترجمه ترگمان]مردم در زندگی شهامت دارند، درست مثل بالا رفتن از صخره با اینکه هنوز خیلی جلوتر هستند، اما شما هنوز کمی ترسو هستید و جرات نداشته باشید که جلوتر بروید اما هنگامی که بر کمرویی غلبه می کنید و به قله برسید، اهمیت شجاعت را وقتی که از صحنه های زیبا لذت می برید، احساس خواهید کرد این همان زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عروج (اسم)
ascent, ascending, climbing

بالا رونده (صفت)
rising, ascendant, ascending, ascendent, climbing, ascensive, exhalant, exhalent, uprising

انگلیسی به انگلیسی

• scaling, going up, ascending
climbing is the sport of climbing rocks or mountains.

پیشنهاد کاربران

درحال بالا رفتن
مثال
He, s Climbing
اون پسر درحال بالا رفتن است
. . . نوردی
کوه نوردی!
گاهی معنای افزایش میده
Support climbing
افزایش پشتیبانی
رفتن
بالابردن
معنی : کوه نوردی یا صخره نوردی
معنی ing یعنی زمان حال
پس معنی واقعی این عبارت یعنی کوه نردی در زمان حال
بالا رفتن . صعود کردن *
صعود ورزشی
ترفیع، صعود، ترقی، بالاروی
بالا رفتن از
بالا رفتن
صخره نوردی
کوه نوردی
نماد تلاش و پیشرفت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس