🔹 معادل فارسی : سوار شدن ( به وسیله نقلیه ) ، بالا رفتن و وارد شدن، پیوستن به سفر یا ماجراجویی
🔹 مثال ها:
All aboard! The ship is leaving. همه سوار بشید! کشتی داره حرکت می کنه.
She climbed aboard the bus and waved goodbye. سوار اتوبوس شد و خداحافظی کرد.
... [مشاهده متن کامل]
Climb aboard our startup and help us change the world. به استارتاپ ما بپیوند و کمک کن دنیا رو تغییر بدیم.
🔹 مترادف ها: get in – board – embark – hop on – step aboard
🔹 مثال ها:
All aboard! The ship is leaving. همه سوار بشید! کشتی داره حرکت می کنه.
She climbed aboard the bus and waved goodbye. سوار اتوبوس شد و خداحافظی کرد.
... [مشاهده متن کامل]
Climb aboard our startup and help us change the world. به استارتاپ ما بپیوند و کمک کن دنیا رو تغییر بدیم.
🔹 مترادف ها: get in – board – embark – hop on – step aboard
بپر بالا مثلا یک دوست که ماشین دارد و دوستش را میبیند بهش میگوید بپر بالا تا برسونمت
سوار شدن