اسم ( noun )
مشتقات: climatic (adj.), climatically (adv.)
مشتقات: climatic (adj.), climatically (adv.)
• (1) تعریف: the weather conditions most prevailing in a place, averaged over several years.
• مشابه: weather
• مشابه: weather
- Antarctica has a cold climate.
[ترجمه مانا مونا] قطب جنوب اقلیم سردی دارد|
[ترجمه گوگل] قطب جنوب آب و هوای سردی دارد[ترجمه ترگمان] قطب جنوب دارای آب و هوای سرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a region defined by generally similar weather conditions.
• مترادف: clime
• مشابه: area, place, region, zone
• مترادف: clime
• مشابه: area, place, region, zone
- We will vacation in a tropical climate this winter.
[ترجمه گوگل] ما در زمستان آب و اوای شرجی تواهیم داشت|
[ترجمه گوگل] ما در این زمستان در آب و هوای گرمسیری تعطیلات را سپری خواهیم کرد[ترجمه ترگمان] ما در زمستان امسال در یک آب و هوای گرم تعطیلات خواهیم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: the emotional, political, or social conditions prevailing in a place, time, or situation.
• مترادف: atmosphere, environment, milieu
• مشابه: air, ambiance, aura, conditions, feel, surroundings, tone, undertone
• مترادف: atmosphere, environment, milieu
• مشابه: air, ambiance, aura, conditions, feel, surroundings, tone, undertone
- a climate of fear and despair
[ترجمه گوگل] فضای ترس و ناامیدی
[ترجمه ترگمان] آب و هوایی از ترس و نومیدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آب و هوایی از ترس و نومیدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید