cleavage

/ˈkliːvədʒ//ˈkliːvɪdʒ/

معنی: تقسیم، شکافتگی، عمل شکافتن، ورقه ورقه شدگی
معانی دیگر: شکافتن، شکافش، ترک، چاک، دریدگی، درز، درز بین پستان های زن (به ویژه درز بین بالای پستان ها که اگر یقه ی پیراهن گشاد باشد نمایان است)، چاک پستان، (زیست شناسی) رخ بندی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of cleaving or the state of being cleaved.

(2) تعریف: the tendency to split along certain definite lines, as in some stones.
مشابه: fracture

(3) تعریف: the space between a woman's breasts, esp. when revealed by a low-cut garment.

(4) تعریف: the splitting of an organization into opposing groups, as from conflicting ideas; faction.

جمله های نمونه

1. the growing cleavage between parents and children
شکاف فزاینده بین والدین و فرزندان

2. That new gown shows a large amount of cleavage!
[ترجمه عطار] این پیراهن جدید، مقدار زیادی از درز سینه را نشان می دهد!
|
[ترجمه گوگل]آن لباس مجلسی جدید مقدار زیادی دکلره را نشان می دهد!
[ترجمه ترگمان]این لباس نو، مقدار زیادی تقسیم را نشان می دهد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There is a marked cleavage between the parties about the government's defence policy.
[ترجمه گوگل]شکاف مشخصی بین احزاب در مورد سیاست دفاعی دولت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بین طرفین در مورد سیاست دفاعی دولت یک شکاف مشخص وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And show your cleavage in our dazzling separates.
[ترجمه گوگل]و در جدایی های خیره کننده ی خود را نشان دهید
[ترجمه ترگمان] و شکاف your رو به هم نشون بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The cleavage planes are at right angles to one another.
[ترجمه گوگل]صفحات شکاف در زاویه قائمه با یکدیگر قرار دارند
[ترجمه ترگمان]صفحات تقسیم در زاویه راست به یکدیگر قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Current research, however, indicates that the cleavage cut through class lines.
[ترجمه گوگل]با این حال، تحقیقات کنونی نشان می‌دهد که شکاف خطوط طبقاتی را قطع کرده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، تحقیقات فعلی نشان می دهد که شکاف بین خطوط طبقاتی قطع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Once again the control cleavage pattern reappears very slowly so that at several sites the reaction is not complete even after 30 minutes.
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر الگوی برش کنترل بسیار آهسته ظاهر می شود به طوری که در چندین مکان واکنش حتی پس از 30 دقیقه کامل نمی شود
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر الگوی تقسیم کنترل به آرامی آشکار می شود به طوری که در چندین محل واکنش حتی بعد از ۳۰ دقیقه کامل نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Finally, the owner-worker cleavage involves questions of labour exploitation and control over the means of production.
[ترجمه گوگل]در نهایت، شکاف مالک-کارگر شامل مسائل مربوط به استثمار نیروی کار و کنترل بر ابزار تولید است
[ترجمه ترگمان]در نهایت، تقسیم کارگری شامل سوالاتی از استثمار کار و کنترل بر ابزارهای تولید می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The cleavage pattern of the remainder of the insert is unaffected by the antibiotic.
[ترجمه گوگل]الگوی برش باقیمانده درج تحت تأثیر آنتی بیوتیک قرار نمی گیرد
[ترجمه ترگمان]الگوی تقسیم بقیه قطعات متاثر از آنتی بیوتیک نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This suggests that the cleavage pattern is largely determined by the binding selectivity.
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که الگوی برش تا حد زیادی توسط گزینش پذیری اتصال تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که الگوی تقسیم عمدتا با انتخاب اتصال مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Q: How much toe cleavage do you think is appropriate for a 20-something professional to show?
[ترجمه گوگل]س: به نظر شما چه میزان دکل پا برای یک حرفه ای 20 ساله مناسب است؟
[ترجمه ترگمان]سوال: فکر می کنید چه مقدار از شکاف پا برای یک برنامه ۲۰ نفره مناسب است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After displaying her cleavage at the Grammys last week, she's caught the flu.
[ترجمه گوگل]او پس از نمایش دکلره خود در مراسم گرمی هفته گذشته، به آنفولانزا مبتلا شده است
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه هفته پیش شکمش رو به گرمی نشون داد، اون آنفولانزا گرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Neither slinky dresses nor thigh-throttling jeans and undulating cleavage seem to arouse the slightest passion into those zombies on the terraces.
[ترجمه گوگل]به نظر نمی‌رسد که نه لباس‌های شیک و نه شلوار جین ران‌ها و دکل‌های مواج کوچک‌ترین علاقه‌ای را در زامبی‌های روی تراس برانگیزد
[ترجمه ترگمان]نه لباس slinky، نه شلوار jeans و cleavage که به نظر می رسید ذره ای شور و هیجانی در آن ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I am referring to the cleavage between the country's rulers and the population.
[ترجمه گوگل]منظور من شکاف بین حاکمان کشور و مردم است
[ترجمه ترگمان]منظور من تقسیم بین حاکمان کشور و مردم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The bust, bosom or cleavage was for the Fifties the apotheosis of erogenous zones.
[ترجمه گوگل]نیم تنه، سینه یا شکاف برای دهه پنجاه آپوتئوز مناطق اروژن بود
[ترجمه ترگمان]سینه، سینه یا شکاف برای the مناطق erogenous بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تقسیم (اسم)
partition, allotment, division, scissor, cleavage, dispensation, apportionment, dealing, repartition

شکافتگی (اسم)
cleavage

عمل شکافتن (اسم)
cleavage

ورقه ورقه شدگی (اسم)
cleavage

تخصصی

[شیمی] گسستگی، گسسته شدن
[عمران و معماری] رخ - تورق - شکافت - شکاف - رخپذیر - شکافپذیری - سطح تورق
[زمین شناسی] رخ، کلیواژ تمایل کانی یا سنگ برای شکستن در امتداد یک جهت ترجیحی در سطوح موازی. در سنگهای دگرگونی، بر گوارگی یا شیست وارگی هم نامیده می شود (به شیست وارگی مراجعه شود ) رخ کامل رخ خوب رخ مشخص رخ ناقص
[نساجی] تورق - ورقه ورقه شدن- ورقه ورقه نمودن
[ریاضیات] شکافت، شکاف پذیری، تورق
[نفت] شکافت

انگلیسی به انگلیسی

• splitting, rupturing; division, separation (between opinions, beliefs, etc.); area between a woman's breasts
a woman's cleavage is the space between her breasts, especially the top part which you see when she is wearing a low-cut dress.
a cleavage between people is a division or disagreement between them; a formal use.

پیشنهاد کاربران

سلام.
در مهندسی مکانیک cleavage یک نوع شکست ترد است.
با احترام.
شکافتگی، قطعه قطعه شدگی، شیار برداشتن و تقسیم سلول تخم، یک سری از تقسیمات سلولی که طی آن یک تخم لقاح یافته به یک توده پرسلولی بنام بلاستولا تبدیل می شود.
شکاف ( در علم سیاست )
چاک سینه
شکاف سینه
لاممه
لاپستون
👈در پزشکی: تسهیم
👈در بیولوژی: شکست
cleavage ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: رَخ
تعریف: شکست کانی در امتداد سطوح بلورشناختی آن
شکاف طبقاتی
A difference or division between people or groups.
در سیاست، شکاف
⁦✔️⁩شکاف سینه
⁦✔️⁩چاک/فاصله بین پستان ها
( "French: "decollete )
The wrap top is fantastic because it accentuates a small waist and gives a hint of a ➡️cleavage
Brittle fracture شکست ترد
در علم مکانیک شکست یعنی شکست تورقی ( کلیواژ، رخ برگی ) که توسط تنش های کششی عمودی ( عمود بر صفحات تورقی ) به وجود می آید که نوعی شکست ترد محسوب می شود. سطح شکست براق و شکست به صورت درون دانه ای خواهد بود.
در علم مهندسی مکانیک شکست یعنی تورق یا رخ برگی
چاک سینه، شکاف سینه
یک فرآیند تخصصی در زیست شناسی تکوینی می باشد که در فارسی ( ( تسهیم ) ) نامیده می شود
جنین سه روزه ( در آی وی اف )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس