1. publishers' clearinghouse
انبار پایاپای ناشران (که کتاب های روی دست مانده را در آن گردآوری و به فروش می رسانند)
2. The centre will act as a clearing house for research projects for former nuclear scientists.
[ترجمه گوگل]این مرکز به عنوان یک مرکز تسویه حساب برای پروژه های تحقیقاتی دانشمندان سابق هسته ای عمل خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این مرکز بعنوان یک خانه پاک سازی برای پروژه های تحقیقاتی دانشمندان هسته ای سابق عمل خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In return, the Clearing House nets 75 percent of the subscription fee, or more.
[ترجمه گوگل]در مقابل، اتاق تسویه 75 درصد از هزینه اشتراک یا بیشتر را خالص می کند
[ترجمه ترگمان]در عوض، خانه تمیز کردن ۷۵ درصد از هزینه اشتراک، یا بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The clearing house then matches long and short positions and assigns a short to make delivery to a long.
[ترجمه گوگل]سپس اتاق تسویه موقعیتهای لانگ و شورت را مطابقت میدهد و برای تحویل به لانگ، یک شورت تعیین میکند
[ترجمه ترگمان]سپس خانه پاک سازی دارای موقعیت های بلند و کوتاه است و یک مدت زمان کوتاه را برای تحویل دادن به مدت زمان طولانی اختصاص می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The short informs the clearing house of these arrangements.
[ترجمه گوگل]کوتاه به اتاق پایاپای از این ترتیبات اطلاع می دهد
[ترجمه ترگمان]خلاصه، به این نتیجه رسید که خانه خالی از این مقدمات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. How efficient the place was - a model clearing house for death, turning out its yearly quota of corpses.
[ترجمه گوگل]چقدر این مکان کارآمد بود - نمونه ای از خانه های پاکسازی برای مرگ، که سهمیه سالانه اجساد را به دست می آورد
[ترجمه ترگمان]این مکان چقدر موثر بود - یک خانه تمیز برای مرگ، و سهمیه سالانه خود را از اجساد بیرون می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It also acted as a central store and clearing house for hops, organising the supply to the brewers.
[ترجمه گوگل]همچنین به عنوان یک فروشگاه مرکزی و خانه تسویه رازک عمل می کرد و عرضه آبجو را سازماندهی می کرد
[ترجمه ترگمان]همچنین به عنوان یک انبار مرکزی و یک خانه تمیز برای رازک عمل کرده و عرضه را به \"brewers\" سازماندهی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Because the clearing house is the counterparty to every transaction, it is also involved in the delivery process.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که اتاق پایاپای طرف مقابل هر معامله است، در فرآیند تحویل نیز دخالت دارد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که خانه پاک سازی the برای هر تراکنش است، در فرآیند تحویل نیز دخیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Out-of-hours trading is permitted by the clearing house and can account for up to a third of on-exchange trading.
[ترجمه گوگل]معاملات خارج از ساعات کاری توسط اتاق پایاپای مجاز است و می تواند تا یک سوم معاملات در بورس را تشکیل دهد
[ترجمه ترگمان]معاملات خارج از ساعت توسط خانه پاک سازی مجاز است و می تواند به یک سوم تجارت تبادل ارز تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The clearing house holds accounts for all the clearing members of the exchange.
[ترجمه گوگل]اتاق پایاپای حساب کلیه اعضای پایاپای بورس را در اختیار دارد
[ترجمه ترگمان]این خانه پاک سازی دارای حساب ها برای تمام اعضای پاک سازی این بورس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The Exchange intends that the new clearing house will be jointly owned.
[ترجمه گوگل]بورس در نظر دارد که اتاق پایاپای جدید دارای مالکیت مشترک باشد
[ترجمه ترگمان]بورس قصد دارد که خانه پاک سازی جدید به طور مشترک اداره شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. At present, the region acts as a clearing house and Lothian region gives the college a great deal of autonomy.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، این منطقه به عنوان یک خانه تسویه حساب عمل می کند و منطقه Lothian به کالج خودمختاری زیادی می دهد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، این منطقه به عنوان یک خانه پاک سازی عمل می کند و منطقه Lothian به این دانشگاه خودمختاری زیادی می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The firm has acted as a clearing house for information on plantations, charcoal and gasifiers for years.
[ترجمه گوگل]این شرکت سالها بهعنوان یک اتاق تسویه برای اطلاعات مربوط به مزارع، زغالسنگ و گازیکنندهها عمل کرده است
[ترجمه ترگمان]شرکت به عنوان یک خانه پاک سازی برای اطلاعات مربوط به کشت گندم، زغال و gasifiers برای سال ها عمل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Arrangements will include a clearing house to help match staff with vacancies and special provisions for retraining.
[ترجمه گوگل]ترتیبات شامل یک اتاق تسویه برای کمک به تطبیق کارکنان با جاهای خالی و مقررات ویژه برای بازآموزی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]ترتیباتی شامل یک خانه پاک سازی برای کمک به هماهنگی کارکنان با مشاغل خالی و مقررات ویژه برای آموزش مجدد خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Without the advantage of mobile clearinghouse personnel, the majority of clearinghouses have no option but to adopt this method.
[ترجمه گوگل]بدون مزیت پرسنل تهاتر سیار، اکثر اتاق های تهاتر چاره ای جز اتخاذ این روش ندارند
[ترجمه ترگمان]بدون استفاده از پرسنل موسسه تهاتری داده ها، اکثر of هیچ گزینه ای جز اتخاذ این روش ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. There are no formal ties between the national clearinghouses but they maintain regular contact, and exchange information, newsletters and materials.
[ترجمه گوگل]هیچ ارتباط رسمی بین دفاتر تهاتر ملی وجود ندارد، اما آنها به طور منظم تماس دارند و اطلاعات، خبرنامه ها و مطالب را مبادله می کنند
[ترجمه ترگمان]هیچ ارتباط رسمی بین the ملی وجود ندارد اما آن ها ارتباط منظمی را حفظ می کنند و اطلاعات، خبرنامه ها و مطالب را مبادله می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. The national clearinghouses co-operate to some extent but largely through exchanges of information and teaching material.
[ترجمه گوگل]دفاتر تسویه حساب ملی تا حدودی اما عمدتاً از طریق مبادله اطلاعات و مواد آموزشی همکاری می کنند
[ترجمه ترگمان]The ملی تا حدودی به کار خود ادامه می دهند اما تا حد زیادی از طریق تبادل اطلاعات و مطالب آموزشی هم کاری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. The three national clearinghouses illustrate different approaches to the problem.
[ترجمه گوگل]سه اتاق تهاتر ملی رویکردهای متفاوتی را برای این مشکل نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]این سه حزب ملی رویکردهای متفاوتی برای این مشکل دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. International co-operation between clearinghouses Clearinghouses were set up primarily to overcome the isolation of individual practitioners within their own national boundaries.
[ترجمه گوگل]همکاری بینالمللی بین اتاقهای تسویه اتاقهای تسویه در درجه اول برای غلبه بر انزوای تمرینکنندگان فردی در داخل مرزهای ملی خود ایجاد شدند
[ترجمه ترگمان]هم کاری بین المللی بین clearinghouses Clearinghouses در درجه اول برای غلبه بر انزوای افراد حرفه ای منفرد در مرزه ای ملی خود راه اندازی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. Although it is desirable for the clearinghouses to be able to distribute or lend material, it is not essential.
[ترجمه گوگل]اگرچه مطلوب است که اتاق های تهاتر بتوانند مواد را توزیع یا وام دهند، اما ضروری نیست
[ترجمه ترگمان]اگرچه مطلوب است که the قادر به توزیع یا وام دادن به مواد باشد، اما ضروری نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. This chapter concentrates on these three national clearinghouses already established, and is based on a longer paper on the subject.
[ترجمه گوگل]این فصل بر روی این سه اتاق تسویه ملی که قبلاً تأسیس شدهاند، تمرکز دارد و بر اساس مقاله طولانیتری در این زمینه است
[ترجمه ترگمان]این فصل بر روی این سه فرهنگ ملی که قبلا تاسیس شده اند تمرکز دارد و بر پایه یک مقاله دیگر در مورد موضوع استوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. But the national clearinghouses, if they are to remain national services, need much more substantial funding.
[ترجمه گوگل]اما تهاترهای ملی، اگر بخواهند خدمات ملی باقی بمانند، به بودجه بسیار بیشتری نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]اما the ملی، اگر قرار باشد که خدمات ملی خود را حفظ کنند، به بودجه بسیار بیشتری نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. It is part of the function of the clearinghouses to gather this unreported information - systematically if possible.
[ترجمه گوگل]جمع آوری این اطلاعات گزارش نشده - در صورت امکان به صورت سیستماتیک - بخشی از عملکرد اتاق های پایاپای است
[ترجمه ترگمان]این بخشی از تابع of برای جمع آوری این اطلاعات گزارش نشده - به صورت سیستماتیک در صورت امکان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. Nevertheless, the clearinghouse personnel are heavily involved in running conferences under the sponsorship or organization of other bodies.
[ترجمه گوگل]با این وجود، پرسنل اتاق پایاپای به شدت در برگزاری کنفرانس ها تحت حمایت یا سازماندهی سایر ارگان ها مشارکت دارند
[ترجمه ترگمان]با این وجود، کارکنان موسسه تهاتری به شدت در کنفرانس های اجرایی تحت حمایت و یا سازمان نهاده ای دیگر درگیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. A clearinghouse settles trades between holders and writers and credits profits or losses.
[ترجمه گوگل]یک اتاق پایاپای معاملات بین دارندگان و نویسندگان را تسویه می کند و سود یا زیان را اعتبار می دهد
[ترجمه ترگمان]یک موسسه تهاتری معاملات بین صاحبان سهام و نویسندگان را حل می کند و سود یا ضرر را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. Geosciences clearinghouse uses metadata to navigate and discover distributed datasets according to the user query requests.
[ترجمه گوگل]خانه تسویه علوم زمین از فراداده برای پیمایش و کشف مجموعه داده های توزیع شده با توجه به درخواست های درخواست کاربر استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]موسسه تهاتری داده ها را برای جهت یابی و کشف مجموعه داده های توزیع شده با توجه به درخواست های پرس و جوی کاربر استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. He runs the lab's NEO clearinghouse, which looks nothing a Hollywood depiction of a planetary - defense headquarters.
[ترجمه گوگل]او دفتر تهاتر NEO آزمایشگاه را اداره می کند، جایی که به نظر نمی رسد تصویر هالیوود از یک ستاد دفاع سیاره ای باشد
[ترجمه ترگمان]او NEO موسسه تهاتری NEO همراه را اداره می کند، که هیچ توصیف هالیوودی از مقر اصلی دفاع از سیاره را به نظر نمی رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. The biggest clearinghouse is the Options Clearing Corporation in the United States.
[ترجمه گوگل]بزرگترین اتاق تهاتر، شرکت تسویه اختیارات در ایالات متحده است
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین موسسه تهاتری گزینه پاک سازی گزینه ها در ایالات متحده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید