1. I don't think the mist will clear off very soon.
[ترجمه مهتاب] فکر نمیکنم به این زودی ها از شر مه راحت شویم.
|
[ترجمه گوگل]فکر نمی کنم مه به این زودی ها پاک شود [ترجمه ترگمان]فکر نکنم به زودی مه رقیق بشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The shop decided to clear off all the old stock in the storehouse.
[ترجمه مهتاب] فروشگاه تصمیمی گرفت همه کالاهای تاریخ مصرف گذشته موجود در انباری را تخلیه کند.
|
[ترجمه گوگل]مغازه تصمیم گرفت تمام موجودی قدیمی انبار را پاک کند [ترجمه ترگمان]فروشگاه تصمیم گرفت همه سهام قدیمی را در انبار خالی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. You must clear off all your debts before you left the school.
[ترجمه گوگل]قبل از ترک مدرسه باید تمام بدهی های خود را تسویه کنید [ترجمه ترگمان]قبل از اینکه مدرسه را ترک کنی باید بدهی هات را پاک کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I told them to clear off.
[ترجمه گوگل]بهشون گفتم پاک کنن [ترجمه ترگمان] بهشون گفتم آروم باشن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]مه صبحگاهی به زودی پاک می شود [ترجمه ترگمان]مه صبحگاهی خیلی زود برطرف می شه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Please clear off the dinner things and then you can watch television.
[ترجمه گوگل]لطفاً چیزهای شام را پاک کنید و سپس می توانید تلویزیون تماشا کنید [ترجمه ترگمان]لطفا چیزهای شام را تمیز کنید و بعد می توانید تلویزیون تماشا کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. You've no right to be here. Clear off!
[ترجمه مصباح] تو حق نداری اینجا باشی. گم شو!
|
[ترجمه گوگل]تو حق نداری اینجا باشی پاک کردن! [ترجمه ترگمان]تو حق نداری اینجا باشی ! برو کنار [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I have to clear off arrears of work and correspondence.
[ترجمه گوگل]من باید معوقات کار و مکاتبات را تسویه کنم [ترجمه ترگمان]باید arrears کار و مکاتبه را تسویه کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The manager wants to clear off the old stocks in the warehouse.
[ترجمه گوگل]مدیر می خواهد ذخایر قدیمی انبار را پاک کند [ترجمه ترگمان] مدیر میخواد انبار قدیمی انبار رو خالی کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The car ran clear off the road.
[ترجمه گوگل]ماشین از جاده خارج شد [ترجمه ترگمان]اتومبیل از جاده خارج شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The boys told me to clear off.
[ترجمه گوگل]پسرها به من گفتند که پاک شو [ترجمه ترگمان]پسرا بهم گفتن که بی خیال بشم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Clear off all loose top soil within an area slightly larger than the size of the workshop.
[ترجمه گوگل]تمام خاک های سست رویه را در ناحیه ای کمی بزرگتر از اندازه کارگاه پاک کنید [ترجمه ترگمان]تمام خاک عالی را در منطقه ای که کمی بزرگ تر از اندازه کارگاه است پاک کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. People got clear off the trail to let them pass.
[ترجمه گوگل]مردم از مسیر خارج شدند تا اجازه عبور بدهند [ترجمه ترگمان]مردم ردش کردن تا رد بشن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He swore at Nina and told her to clear off.
[ترجمه گوگل]او به نینا فحش داد و به او گفت که پاک شود [ترجمه ترگمان]او به نی نا قسم خورد و به او گفت که از اینجا برود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Clear off and get your supper, the pair of you.
[ترجمه گوگل]شام خود را بردارید، جفت شما [ترجمه ترگمان]برو و شام بخور، هر دو تون [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید