clear cut

/ˈklɪrˈkət//klɪəkʌt/

روشن و صریح، قطعی، بی شک و شبهه، دارای برون نمای (outline) واضح و متناسب، صریح روشن، درست تعریف شده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: easily perceived; obvious; evident.
مترادف: apparent, distinct, evident, manifest, obvious, palpable, plain, unmistakable
متضاد: equivocal, vague
مشابه: conspicuous, decisive, explicit, express, graphic, lucid, patent, pronounced, tangible, transparent, trenchant, unambiguous

- a clear-cut difference between the two plans
[ترجمه گوگل] تفاوت واضح بین این دو طرح
[ترجمه ترگمان] یک تفاوت واضح بین این دو برنامه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: having a distinct, well-defined outline.
مترادف: definite, distinct
متضاد: vague
مشابه: exact, plain, precise, trenchant, well-defined

- a clear-cut path through the mountains
[ترجمه گوگل] مسیری واضح از میان کوه ها
[ترجمه ترگمان] مسیری صاف از میان کوه ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: relating to a large area in which all the trees have been cut down.
مشابه: cleared, stripped

- a clear-cut forest
[ترجمه گوگل] یک جنگل شفاف
[ترجمه ترگمان] یه جنگل خالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: clear-cuts, clear-cutting, clear-cut
• : تعریف: to cut down all the trees in (a large area).
مترادف: deforest
مشابه: clear, denude, strip
اسم ( noun )
حالات: clear-cuts
• : تعریف: an area that has been clear-cut.
مشابه: clearing

انگلیسی به انگلیسی

• something that is clear-cut is easy to understand and definite or distinct.

پیشنهاد کاربران

The matter is less than clear cut
موضوع چندان واضح نیست . . .
1 -
In forestry, clear - cutting refers to the practice of removing all trees from a particular area of land.
در جنگلداری، به عمل از بین بردن همه درختان از یک منطقه خاص از زمین اشاره دارد.
2 -
...
[مشاهده متن کامل]

In general usage, clear - cut can mean something that is clear or obvious without needing any proof.
به طور کلی ، می تواند به معنای چیزی واضح یا آشکار باشد بدون اینکه نیاز به اثبات داشته باشد.
She has clear - cut evidence that the company cheated her.
3 -
Clear - cut can also be used to describe something that is unambiguously clear or completely evident.
همچنین می تواند برای توصیف چیزی که به طور آشکارا واضح یا کاملاً مشهود است، استفاده شود.
His sale of secrets was a clear - cut example of treachery.

منابع• https://www.merriam-webster.com/dictionary/clear-cut• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/clear-cut• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/clear-cut
Clearcut
منطقه ای در جنگل که درختان و پوشش گیاهی آن قطع و نابود شده است.
مشهود
شفاف سازی شده
شفاف
روشن و مبرهن
clear - cut sell signal سیگنال فروش صریح
شسته رفته
مرزبندی مشخص
صریح
روشن
قاطع
قطع درختان
به سادگی قابل فهم، معین، قطعی، مجزا، متمایز
واضح، مشخص
۱ - واضح، روشن، صریح
۲ - قطع کامل درختان یک ناحیه
قطع کامل تمام درختان جنگلی در یک منطقه
Clear - cutting system
سیستم قطع کامل و برداشت تمام درختان در یک منطقه ( به هر منظور )

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس