cleanness


پاکی، پاکیزگی، تمیزی، خالصبودن

جمله های نمونه

1. It is well-balanced and full-nosed yet with a cleanness to tickle the most fastidious palate.
[ترجمه گوگل]به خوبی متعادل و پر دماغ است و در عین حال تمیزی برای غلغلک دادن سریع ترین کام دارد
[ترجمه ترگمان]آن کاملا متعادل است و دارای بینی کامل است، با این حال cleanness برای غلغلک دادن the ذائقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. All people like cleanness.
[ترجمه گوگل]همه مردم پاکیزگی را دوست دارند
[ترجمه ترگمان] همه مردم از پاکیزگی خوششون میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Such not only can the bilge that complete cleanness conceals in pore, still can the corneous layer of purify ageing, restore facial ministry luster then.
[ترجمه گوگل]چنین نه تنها آب‌ریزی که پاکی کامل را در منافذ پنهان می‌کند، بلکه لایه‌ی قرنیه‌ای که پیری را پاک می‌کند، می‌تواند درخشندگی صورت را بازگرداند
[ترجمه ترگمان]چنین چیزی نه تنها می تواند آب و لجن را که پاکیزگی کامل را پنهان می کند را در منافذ پنهان کند، اما هنوز هم می تواند لایه corneous را از purify پاک کند، و سپس درخشندگی وزارت صورت را احیا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ensure cleanness effect of account by standard of service.
[ترجمه گوگل]از اثر پاکی حساب بر اساس استاندارد خدمات اطمینان حاصل کنید
[ترجمه ترگمان]از تاثیر پاکیزگی خالص حساب با استاندارد خدمات اطمینان حاصل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With water cleanness plastic floor meets scrub detersive agent and moisture and colloid have chemistry, create the appearance since floor face come unglued or lift up.
[ترجمه گوگل]با تمیزی آب کف پلاستیکی با ماده شوینده اسکراب ملاقات می کند و رطوبت و کلوئید دارای ترکیب شیمیایی هستند، ظاهری را ایجاد می کنند زیرا سطح کف بدون چسب یا بلند می شود
[ترجمه ترگمان]با تمیز کردن بس تر پلاستیک با تمیز کردن بس تر پلاستیک، scrub detersive و moisture و colloid دارای شیمی هستند و بعد از این که صورت زمین به صورت unglued و یا بلند می شود ظاهری ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Keep cleanness, wear soft and cleanness shoes when walking on the floor.
[ترجمه گوگل]تمیزی خود را حفظ کنید، هنگام راه رفتن روی زمین کفش های نرم و تمیز بپوشید
[ترجمه ترگمان]پاکیزگی را حفظ کنید، کفش های نرم و cleanness را هنگام پیاده روی بر روی زمین بپوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Step Select a paragraph of the cleanness of weak seriously grandma deep pore smudgy.
[ترجمه گوگل]مرحله یک پاراگراف از تمیزی ضعیف به طور جدی مادربزرگ لکه منافذ عمیق انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]گامی را انتخاب کنید که از پاکی مادربزرگ جدا شده مادربزرگ جدا شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Brushed a tooth, oral cavity cleanness, not only the feeling is comfortable, maintain goluptious antrum sanitation, because had brushed a tooth to have a thing no longer, you still are met.
[ترجمه گوگل]مسواک زده، تمیزی حفره دهان، نه تنها احساس راحت است، حفظ بهداشت آنتروم بدحال، چرا که یک دندان را مسواک زده بود تا چیزی دیگر نداشته باشید، شما هنوز هم ملاقات کردید
[ترجمه ترگمان]پاکیزگی دهانی، پاکیزگی دهانی، و نه تنها احساس راحت است، حفظ sanitation antrum را حفظ می کند، زیرا دندان را مسواک زده تا یک چیز دیگر داشته باشد، شما هنوز هم دیده می شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To supervise and control the order and cleanness in the production areas.
[ترجمه گوگل]نظارت و کنترل نظم و نظافت در مناطق تولیدی
[ترجمه ترگمان]برای نظارت و کنترل نظم و پاکیزگی در مناطق تولید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pay attention to the cleanness for the silk floss, avoid the pollution.
[ترجمه گوگل]به تمیزی نخ ابریشم توجه کنید، از آلودگی دوری کنید
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از آلودگی به the for توجه کنید تا از آلودگی جلوگیری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cleanness: Waterproof, anti - prease, easy to clean ; overcome the difficulty of cleaning the traditional mattress.
[ترجمه گوگل]تمیزی: ضد آب، ضد پیش گیری، تمیز کردن آسان بر دشواری تمیز کردن تشک سنتی غلبه کنید
[ترجمه ترگمان]ضد آب: ضد آب، ضد عفونی، آسان برای تمیز کردن؛ بر دشواری تمیز کردن تشک سنتی غلبه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He preferred the cleanness and tidiness of the wild sod.
[ترجمه گوگل]او تمیزی و مرتب بودن چمن وحشی را ترجیح می داد
[ترجمه ترگمان]پاکیزگی و پاکیزگی آن سرزمین وحشی را ترجیح می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The influence of electromagnetic stirring on the cleanness of Al Ti B master alloys is studied.
[ترجمه گوگل]تأثیر همزدن الکترومغناطیسی بر تمیزی آلیاژهای اصلی Al Ti B مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]تاثیر تحریک الکترومغناطیسی بر the آلیاژهای ماهر Al - B مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cleanness, capaciousness, ventilation, dryness and good sunshine, all these are most beneficial to health and longevity.
[ترجمه گوگل]تمیزی، ظرفیت، تهویه، خشکی و آفتاب خوب، همه اینها برای سلامتی و طول عمر مفید هستند
[ترجمه ترگمان]cleanness، capaciousness، تهویه، خشکی و نور خورشید خوب، همه اینها برای سلامت و طول عمر مفید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] تمیزی
[صنعت] پاکی، پاکیزگی، تمیزی

انگلیسی به انگلیسی

• state of being free of dirt; innocence, purity

پیشنهاد کاربران

بپرس